توسعه اقتصادی، اولویت تمام جناح‌هاست

عبور از مذاکرات با شش قدرت جهان در وین که این روزها با عنوان بازی برد- برد از سوی سیاستگذاران و برنامه‌ریزان اجرایی کشور از آن یاد می‌شود، یک اتفاق تاریخی برای توسعه ایران خواهد بود.

برای این سخن دلایل زیادی طی روزهای گذشته از زبان کارشناسان مطرح شده است و همچنان ادله زیادی برای توفیق ایران در این مذاکرات ارائه می‌شود. نکته مهم در این میان که البته عجیب است و از سوی برخی منتقدان دیده نمی‌شود، پذیرش یا عدم پذیرش این توافق از سوی کسانی است که سیاست‌های توسعه و پیشرفت را در این کشور آنالیز می‌کنند و بیراه نیست اگر بگوییم به‌واسطه دانش و آگاهی برتری که نسبت به جغرافیای توسعه ایران دارند حتما بهتر از ما می‌دانند که باید پذیرای گفت‌وگو و ترویج روشی باشند که نحوه مواجهه گذشته ما را با جهان تغییر دهد. اگر این‌گونه نگاه کنیم بدون‌شک دیگر به خود حق نمی‌دهیم تیم گفت‌وگوی هسته‌ای یا در کل برنامه‌های دولت در دستگاه دیپلماسی را هر از گاهی به مسیر نقدهای غیرراهبردی بکشیم و فراتر از آن وقت برنامه‌ریزان اجرایی کشور را بیهوده به تنگنا برسانیم. به نظر من این روزها خیلی قاطعانه باید سیاست‌های دیپلماتیک دولت یازدهم را پاسداری و حفاظت کرد چون کاملا در جهتی قرار دارند که می‌توانند توسعه ایرانی را از بن‌بستی که طی سال‌های گذشته گرفتار آن شده است، نجات دهند. بهترین راه برای مواجهه با توافق هسته‌ای و ارزیابی سیاست‌های دیپلماسی دولت، بررسی اوضاع توسعه کشور در بستر توسعه جهانی است. باید باور کنیم در مقیاس مرزهای جهان، همه کشورهایی که اندکی ثبات را تجربه می‌کنند در تلاش هستند حجم بیشتری از داد و ستد و سودهای خارج از مرزهای ملی خود را به دست بیاورند. درواقع این حضور بیشتر در گردونه اقتصاد فراملی تبدیل به یک رقابت شده است. ما نیز اگر می‌خواهیم جایی در این جریان داشته باشیم تا فردا جوابگوی نیازهای داخلی خود شویم، چاره‌ای نداریم که قبل از هرچیز بن‌بست‌ها و بندها را از تن خود باز کنیم. در حال حاضر حجم تجارت جهانی بیش از 19 تریلیون دلار است اما سهم ایران از این رقم فقط بین 5/0 تا 6/0 درصد است. این نشان می‌دهد ما تقریبا در انتهای حجم داد و ستد جهانی قرار داریم. وقتی همه‌چیز در فضای جهانی با سرعت نور به سمت توسعه می‌رود، این حجم کوچک از حضور در دنیای بدون مرز، می‌تواند بدترین اتفاق برای ما و مخصوصا برای نسل‌های آینده ما باشد. اگر نمی‌خواهیم آیندگان این تجربه بد را داشته باشند باید بتوانیم با جهان گفت‌وگو کنیم و از قید و بند حصارهای تحمیلی آنان با عقلانیت عبور کنیم. این عبور حتما باید تامین‌کننده غرور ملی و آرمان‌های عقیدتی ما باشد و نکته دقیقا اینجاست که تیم مذاکره‌کننده با در نظر گرفتن این مولفه‌ها توانسته است راه را باز کند.
چنین اتفاقی نقطه‌ای بهینه برای آغاز روند شراکت با توسعه جهانی است. منتها باید بدانیم شراکت فوق در گرو شراکت ملی است و شراکت ملی نیز نیاز به این دارد که درک کنیم دیگر هیچ‌چیز به اندازه توسعه نباید برای ایران اهمیت داشته باشد. ناکارآمدی‌ها در چند سال گذشته شاید به نفع گروهایی اندک تمام شده باشد (که حتی برخی از این گروه‌ها ظاهرا از آب گل‌آلود تحریم‌های تحمیلی نیز ماهی گرفته‌اند) اما هرکس و در هر شرایطی و با هر نقشی که در توسعه ایفا کرده است باید یک‌بار بتواند با پشتوانه ملی و با وفاداری به آرمان‌های ملی به‌گونه‌ای زندگی کند که اگر حضورش برای توسعه سرزمینش خیری ندارد لااقل شر نیز نداشته باشد. همه باید توسعه و توان رقابت و گسترش فعالیت‌های مولد را دغدغه خود کنیم تا شرمنده نسل آینده نباشیم. منتقدان تیم مذاکره‌کننده و نتایج هسته‌ای اگر از این زاویه و فارغ از نیازهای فردی و گروهی و جناح‌بندی‌های سیاسی به ضرورت‌های ترمیم زیرساخت‌های کشور نگاه کنند حتما خیلی چیزها تغییر می‌کند و به‌زودی طیف بزرگی از عدم همراهی‌ها به همراهی و همزیستی کامل تبدیل می‌شود.

 

نشریه: روزنامه فرهیختگان