وعده هاي تهي و شكاف توسعه
دكتر نادر هوشمنديار، استاد دانشگاه: هر چه به روز ۲۹ ارديبهشت و فرارسيدن زمان برگزاري انتخابات دوازدهمين دوره رياست جمهوري نزديك مي شويم، گروه هاي سياسي با شدت بيشتري فعاليت مي كنند و حتي به اشكال مختلف رو در روي يكديگر مي ايستند و سخن مي گويند. اين مسئله بسيار مفيد و مطلوب است كه چنين پر اميد، همه گروه هاي سياسي در آستانه انتخابات، نيروي تازه اي يافته اند و فعاليت هاي مدني خود را گسترش داده اند. اين اتفاق حتما موجب زنده شدن جامعه و شكل گرفتن شور و اميد در آن خواهد شد. منتهي در اين ميان، يك نگراني نيز وجود دارد و آن هم اينكه در فضاي داغ فعاليت هاي انتخاباتي، هم برخي از كانديداها فراموش مي كنند كه اين روند و اين دوره به زودي تمام مي شود و همه چيز به حالت عادي بازمي گردد و هم حاميان آنها به تبع، از ياد برده اند كه تا چند روز آينده انتخابات تمام مي شود و همه حاضران در بستر فعل وانفعالات انتخاباتي بايد شهرونداني مسالمت جو در كنار يكديگر باشند. به اين دليل مي گويم كه اين فراموشي، يك نگراني بزرگ است كه برخي نامزدهاي رياست جمهوري و تيم آنها، وعده هايي مي دهند كه به طور قطع پيامدهاي ناخوشايندي براي اقتصاد ايران به همراه خواهد داشت. وقتي فردي كه مي خواهد سكان هدايت قوه مجريه را در اختيار بگيرد، بي پروا در مقابل دوربين تلويزيون از چندبرابر كردن يارانه ها يا برطرف كردن تقريبا ناگهاني فقر سخن مي گويد يا مدعي مي شود كه مي توان چند ميليون شغل براي بهبود توسعه در ايران ايجاد كرد، به نوعي در حال تزريق خواسته هايي بعضا دست نيافتني (تا اطلاع ثانوي) به جامعه است كه در صورت برآورده نشدن آنها شكاف ميان مردم و بخش هاي تصميم گير و تصميم ساز را افزايش مي دهد. اين شكاف قطعا شكاف توسعه است. وقتي در يك كشور، مديران اجرايي براي خود از طريق ترويج و توزيع شعارهاي دست نيافتني، نقشه ناكارآمدي طراحي مي كنند، آينده را تحت تأثير شكاف توسعه قرار داده اند. بدترين اتفاق در مسير دست يافتن به مضامين و اهداف توسعه، فقدان اعتماد ميان مردم و نهادهاي اجرا كننده توسعه است. اين چيزي است كه ما پيش ازاين هم تجربه كرده ايم. حال بايد پرسيد كه چرا نامزدهاي رياست جمهوري تا به اين حد ناآگاه و بي توجه به تجربه هاي گذشته، بازهم با همان پوستين قديمي به حفر شكاف توسعه براي آينده اقدام مي كنند؟ به نظر مي رسد ريشه اين مسئله برمي گردد به تقابلي كه براي به دست آوردن قدرت، شكل گرفته است. اين تقابل آن قدر جدي شده است كه مديران ارشد در حوزه هاي مختلف اجرايي كه هركدام نيز سال ها تجربه در بخش هاي مختلف دارند با آنكه مي دانند نمي شود يارانه ها را بدون هزينه هاي بزرگ چندبرابر كرد يا يك مرتبه اشتغال ميليوني ايجاد كرد يا با تلنگري، فقر را از بين برد، بازهم مي آيند و در مقابل دوربين و براي ميليون ها شهروند وعده هاي نشدني مي دهند. بازهم تأكيد مي كنم اين اتفاق در شرايطي رخ مي دهد كه به طور قطع، مدعي پرداخت يارانه ۲۵۰ هزار توماني با توجه به تجربه اش حتما نيك مي داند كه اين وعده از اساس تهي است اما چون اصل تقابل براي قدرت است، بي پروا مي گويد و شايد مثل رئيس دولت هاي نهم و دهم، بي پروا هم نيز در آينده بر شكاف توسعه مي دمد. منتهي از اين اتفاق چيزي نمي ماند جز فاصله اي بزرگ ميان ملت و نهادهاي مختلف مديريت در حوزه هاي اجرايي. آيا ما مي دانيم كه چه خطري را به وجود مي آوريم؟
روزنامه وقايع اتفاقيه