نخبگان ابزاری و فکری در آداب سیاست گذاری عمومی

در دهه هاي گذشته همواره این آرزو یا دغدغه در ایران وجود داشته است که چگونه مي توان ناهمواري هاي توسعه توسط نخبگان ابزاری و فکری در سیاست گذاری توسعه را برطرف کرد و ایران را نیز به عنوان یک کشور روی به توسعه در جهان معرفي کرد. توسعه به طور قطع معناي کاملش صرفا دربرگیرنده درآمد سرانه یا سهم صنعت در تولید ناخالص داخلي یا اوضاع رکود و تورم نیست. آیتم هاي اقتصادي فقط بخشي از نمودارهای توسعه را تکمیل مي کنند. بخش بزرگ تر و اصلي توسعه حوزه هاي اجتماعي، اقتصادي، سیاسي و فرهنگي را به سامان مي رساند. می توان گفت نخبگان ابزاری و فکری در به سامان رساندن قانون مداری، شخصیت، اخالق و معرفت انساني سرمایه های اجتماعی هر کشوری هستند. فهم و درک ساده ترین مباني انساني و حفظ کرامت زیست اجتماعي که همه اینها در قالب نهادهاي مختلف، سرمایه هاي اجتماعي را تشکیل مي دهند، جانمایه عملگرایی نخبگان ابزاری و فکری در شکل گیری توسعه هستند. حداقل در دنیاي امروز هر کشوري برحسب ضوابط و روابط فرهنگي، خود نهادهاي انساني را مالک دستیابي به توسعه مي داند. درس گرفتن از تجربه های جهانی سیاست گذاری معیار و مبناست. باید به روندهای »سیاست گذاری« اقتصادی و نیز »مباحث سیاسی، اجتماعی روز و در سطح ملی، جهانی و منطقه ای«، توجه بیشتری شود و به تبع آن، عمال بین المللی تر از بقیه نخبگان ابزاری و فکری، فکر می کند. اما در ایران به نظر مي رسد درست بر سر مباني رفتار انساني و سلوک اخالقي براي شکل گیري سیاست گذاری توسط نخبگان ابزاری و فکری و توسعه، گرفتار کج فهمي یا الگوي رفتارهاي ضد سیاست گذاری شده ایم. براي همین مي شود مدعي شد که یکي از عجیب ترین دوره هاي تاریخي در دوران دولت قبلی و فعلی را پشت سر مي گذاریم، آن هم بعد از آنکه حداقل چهار دهه از انقالب اسالمی ما، در آرزوي روندهای »سیاست گذاری« اقتصادی و توسعه بوده ایم. اما چرا باید این اتفاق رخ دهد و ما نتوانیم به موجي یکپارچه براي رسیدن به پیشرفت، ثروتمند شدن و ایجاد بهره عمومي از مواهب آن، تبدیل شویم؟ به نظر مي رسد ما جایي در هسته هاي فرهنگي خود گرفتار ندانم کاري هاي بزرگي هستیم که در طول تاریخ قطورتر و عظیم تر شده اند. اکنون و در دوران حاضر که همه کشورها براي رسیدن به روندهای »سیاست گذاری« اقتصادی توسعه حکمرانی خوب تعجیل مي کنند و با سرعت زیادي نیز رقباي خود را جاي مي گذارند، وقت آن است که بنشینیم و با اتکا به دانش و شناخت به نقاط ضعف فرهنگي خود اعتراف کنیم، مخصوصا اینکه گره هاي فرهنگي، زمینه بروز بي اخالقي هاي وسیع و دهلیزهای رانتی و فساد را ایجاد مي کنند و اگر اصالح نشوند، مي تواند در محیط و حیطه هاي متنوع به سنگي در راه رسیدن به توسعه تبدیل شود. بگذارید مثالي بزنم؛ روزهای آخر دولت محترم روحانی است که دولت وخیم ترین شرایط اقتصادي در تاریخ معاصر را در کارنامه خود دارد. این دولت ویراني هاي اقتصادی، تورم، بیکاری، مشکالت معیشتی مردم را در فراروی آخر سال ۱۳99 را در رزومه خود دارد که اصالح و بازسازي آنها براي هر گروه و جمع دیگري با همین مشکالت و سختي هاي فراوان همراه خواهد شد. در چنین شرایطي، در بازار رقابت، حتما همه مهندسان از آنجا که به دانش مسلح هستند و الگوي فرهنگي مشخصي نیز براي رفتار حرفه اي و کاري خود دارند، بدون هرگونه سنگ اندازي یا فعالیت هاي تخریبي، مراحل ساخت عمارت را نظاره مي کنند یا حداقل اگر روي خوشي هم به مسئوالن اجراي پروژه ساخت در خرابه نشان ندهند، سنگي هم نمي اندازند. این مثال، حکایت حال و روز دوران ما شده است. دولت روحانی خرابه اي تحویل گرفته است، اما منتقدان سیاسي این دولت برعکس هر عرف اخالقي در جامعه، عجیب ترین و هر از گاهي غیراخالقي ترین انتقادها را روانه دولت مي کنند، آن هم با این پیشفرض که مي دانند دولت روحانی خرابه اي تحویل گرفته و قرار است عمارتي شیک در لواسان و ... تحویل دهد. نتیجه این ماجرا چه مي شود؟ طبیعي است به دلیل دایره بزرگي از امکان هایي که منتقدان دولت دارند، عدم توجه به کرامت زیست اجتماعي در جامعه توزیع مي شود و در نهایت نیز مسیر نخبگان ابزاری و فکری در توسعه سیاست گذاری با ناهمواري هاي بیشتري روبه رو خواهد شد. این دقیقا از همان نقطه ضعف هاي موجود در هسته هاي فرهنگ سیاسي و منش صلح شهروندي ماست. نزدیک ترین نمونه براي این رویارویي با دولت، اتفاقاتي است که قبل از انتخابات مجلس دهم و بعد از آن رخ داده و همچنان یک سال از عمر آن در حال انجام است. ما به کجا مي رویم و ما را چه مي شود؟ بد نیست هر از گاهي با خود بالیایي که در همین چند سال گذشته بر سر نخبگان ابزاری و فکری در مسیر توسعه کشور نازل شده، دوره کنیم و به یاد بیاوریم که دولت روحانی چه تحویل گرفت و تالش مي کند چه چیزي تحویل دهد. آیا اصال مي دانیم که فقدان نخبگان ابزاری و فکری در توسعه سیاست گذاری و تبدیل شدن به موانع ضد توسعه چه پیامدهایي دارد که نتیجه اش درماندگي در قیاس با رقباست و دودش به چشم همه ما و نسل آینده مي رود؟

 

روزنامه آرمان ملی

دیدگاهی بنویسید