مجلس کارآمد و متکی بر عقلانیت
در دنیای امروز که رقابت اصلی غیر قابل انکار شده است و همه کشورها سعی میکنند تا هر دقیقه در رویا رویی با حریف قدی استوارتر داشته باشند، ثانیهها نیز ارزشمند شده است و همه کشورهایی که پا در گردونه رقابت نهادهاند و در پی توسعه هستند در مقابل این ثانیهها تعظیم میکنند. زمان آنقدر اهمیت یافته است که هر دم از آن برابر است با یک واحد عقلانیت و نیروی تفکر که یا میتواند به بار بنشیند و یا از دست میرود.
برای همین کشورهای در حال توسعه و یا کشورهای توسعه یافته دائم در حال پوست انداختن هستند و در این مسیر به نحوی گام بر میدارند که در مواجهه با رقبای جهانی، کمترین هزینه زمان را برای به دست آوردن توسعه متحمل شوند. دانش و درکی که قدر زمان را بداند و سعی کند تا از هر ثانیه بهترین بهره برداری را برای توسعه به عمل آورد، لازمه دستیابی به پیشرفت و ارتقا جایگاه توسعه است؛ چیزی که به نظر میرسد در کشور ما جدی گرفته نمیشود و در کلامی ساده آنقدر زمان بیارزش است که فارغ از بلایی که بر سر توسعه کشور آمده است باز هم به سادگی بر بیهودگی هر چه بیشتر آن میدمیم. به طور حتم در هیچ جای دنیا یک دولت ۸ سال ناکارآمدی مداوم ندارد و یا ۸ سال به شکل مداوم هزینهها و منابع صرف ناکارآمدی نمیشود و یا اگر هم این اتفاق بر فرض محال در دنیای امروز رخ بدهد بعد از آنکه دولت مورد نظر دورهاش به پایان رسید همه افراد، گروهها و جناحها سعی میکنند تا منفعت طلبیهای سیاسی و غیر سیاسی خود را کنار بگذارند و برای تضمین ادامه حیات توسعه در آینده، همه در کنار هم گرههای ۸ سال ناکارآمدی را باز کنند. اتفاقی که به نظر میرسد در ایران رخ نمیدهد و حتی بر عکس بعد از ۸ سال ناکارآمدی باز هم منفعت طلبیهای سیاسی از راه میرسند و قدرت تخریب توسعه را به صورت خود آگاه یا ناخود آگاه افزایش میدهند. در چنین شرایطی ابتداییترین پیامد موجود از دست دادن زمان است. درست به موازات آنکه برخی گروهها و جناحهای موجود اجازه نمیدهند تا حلقه ناکارآمدیها قطع شود و از کار بیفتد، سایر کشورهای توسعه یافته در حال بهره برداری از ثانیهها هستند. در این روند، طبیعی است که در آینده و شاید حتی نسل آینده حرفی برای گفتن در رقابت بر سر توسعه و دستیابی به موقعیتهای مختلف ناشی از رسیدن به توسعه، نخواهد داشت. واقعا چرا باور نمیکنیم که طی ۸ سال از سالهای گذشته توسعه در ایران تخرب شده است؟ این تخریب برای همه زیان بار است؛ یعنی هم برای دولت یازدهم و هم برای سایر افراد و گروههایی که میخواهند هر چه زودتر زمینه رشد و پیشرفت فراهم شود این تخریب زیان بار است و هم برای گروهها و افرادی آسیب زا و زیان بار خواهد بود که همچنان از نحوه مدیریتهای ناکارآمد سالهای ۸۴ تا ۹۲ تبعیت میکنند. این زیان را باور کنیم و به سمتی برویم که ثانیهها برای ما هم ارزشمند شوند. مخصوصا حالا که برای عبور از اوج و موج ناکارآمدیهایی که از گذشته به جای ماندهاند بیش از هر زمان دیگری به یک مجلس کارآمد و متکی بر عقلانیت نیازمندیم. لطفا طعم تلخ شکست و واپس ماندن را دوباره مزمز نکنید. برای رسیدن به توسعه به اندازه کافی عقب و در راه ماندهایم.
نشریه: روزنامه ستاره صبح