جوانگرایی ایدئولوژیک؛ یا جوان کارآمد
تجربه اقتصاد ایران در چند سال گذشته نشان داد که توسعه بیش از هر چیز دیگری به عقلانیت، دانش و مدیریت کارآمد نیاز دارد. بدون شک کسب این تجربه خود یک اتفاق بزرگ است که باید آن را پاس داشت. از این منظر اگر به روند اتفاقات چند سال گذشته نگاه کنیم به این نتیجه میرسیم که حتی این دوران یا به باور بسیاری، تلخترین دوران اقتصادی ایران نیز سرانجام با یک تجربه گرانبها همراه بوده است. البته این به معنای آن نیست که در جریان توسعهورزی، مدیران اقتصادی کشور هیچ گاه عقلمحور نبودهاند بلکه روندی در هشت سال گذشته شکل گرفت که میخواست به اثبات برساند «اراده» و «ارادهگرایی» بیش از عقلانیت میتواند رسیدن به توسعه را هموار کند. این ادعا آنقدر در سالهای گذشته با جدیت دنبال شد که راویان چنین برداشتی از توسعه به کلی از یاد برده بودند، عقلانیت و اتکا به دانش و تجربههای گرانبها تنها گزینههایی هستند که در توسعهمندی باید به آنها اعتماد کرد. روند فوق یک شکاف بزرگ میان امروز با تجربههای قدیمی که عقلانیت ابزاری را باور کرده بودند ایجاد کرده است. این رویکرد یا رویکرد رجوع به اراده به جای عقلانیت، هرچند بلایای زیادی را نصیب اقتصاد ایران کرده اما این فایده را نیز داشته است که فعالان و دستاندرکاران اقتصاد ایران بسیار بیشتر از گذشته قدر و ضرورت عقلانیت را درک کنند و این میتواند یک زیربنای خوب برای آینده توسعه در ایران باشد. نگاهی که در این نوشته وجود دارد شاید تا حد زیادی به خوشبینی آغشته شده باشد چون تعداد زیادی از اهالی اقتصادی میگویند که نحوه مدیریت اقتصادی کشور در چند سال گذشته کاروان توسعه را به عقب رانده و فرصت ایران را برای دستیابی به توسعه با توقف تاریخی همراه کرده است. از منظری حق با این گروه از فعالان اقتصادی است چون در چند سال گذشته بهترین دوران نفتی ایران از دست رفته است، یعنی دورانی که میشد با شکوفایی درآمدهای نفتی یکبار برای همیشه درد تولید را در ایران دوا کرد. اما این اتفاق نهتنها رخ نداد بلکه تولیدکنندگان در طلاییترین دوران نفتی ایران به خاطر ضعف در مدیریت کلان اقتصادی درگیر مشکلات بزرگتر و عمیقتری هم شدند. به عبارتی این تصویر هزینه مدیریت سالهای گذشته بر اقتصاد است و به کلام دیگر، به نظر من هزینهای بود که توسعه در ایران پرداخت تا عقلانیت را درون خود نهادینه کند و با قدرت بیشتری سعی در استفاده از آن داشته باشد. ارادهگرایان مدتزمان زیادی بود که چوب لای چرخ دولتها میگذاشتند و بر این باور بودند که هیچکس به اندازه آنها نمیتواند و نمیداند که چگونه باید توسعه را با اتکا به شانههای مردم به سرمنزل مقصود رساند. آنها باید یکبار صاحب کابینه میشدند تا مردم به وضوح نوع کردار و مدیریت آنها را در اقتصاد مشاهده میکردند و سرانجام با شعارهای عوامپسندانه آنها روبهرو میشدند. اگر آنها به دولت نمیرسیدند شاید این روند تا سالها ادامه پیدا میکرد و آنها نیز سالیان دراز ادعا میکردند که رمز پیروزی اقتصادی مردم و بهتر شدن اوضاع اقتصادی مستضعفین در جیب آنان است. چه نیکو که روند اجرایی توسعه ایرانی بالاخره به آنها رسید و آنها نیز بالاخره واقعیت ایدهها و اندیشههای خود را به مردم نشان دادند. برای لحظهای فکر کنید که در چند سال آینده نوبت به آنها برسد، آیا هزینهای که نصیب اقتصاد ایران میشد بسیار بیشتر از این نبود؟ از همین زاویه دولتمردان امروز نیز باید بدانند و باید توجه کنند که از چه دورانی عبور کردهاند و در پیشانی امور اجرایی کشور ایستادهاند. این روزها توسعه در ایران بیش از هر زمان دیگری به عقلانیت نیاز دارد. در واقع ما بهترین دوران نفتی خود را از دست دادهایم تا این عقلمحوری را با پوست و گوشت خود احساس کنیم. بدون شک مدیران دولتی امروز با تجربههای کارآمد از گذشته نشان میدهند که برداشتی کاملا متفاوت نسبت به مدیران هشت سال قبل درباره توسعه دارند و کارنامه کاری آنها نیز نشان میدهد که با اتکا به عقلانیت همواره گرههای اقتصادی را باز کردهاند ولی با این وجود یکی از اصلیترین مولفههایی که میتواند روند عقلانیت امروز را بیمه کند، سهیم کردن همه دانشپژوهان در حوزه طراحی مسیر توسعه است. شاید اگر دولت کنونی بتواند میان اندیشهورزی در دانشگاه و دانشجویان با فعالیتهای اجرایی در دولت آشتی برقرار کند عمق نفوذ عقلانیت در توسعه با سرعت بهتری نهادینه شود. باید دانشگاه و دانشگاهیان را با تولید و تولیدگرایان پیوند بزنیم و به عبارتی جوانگرایی ایدئولوژیک را که محصول گذشته است به جوانگرایی ابزاری، کارآمد و فکری تبدیل کنیم. این یکی از راههایی است که میتوان بیمه عقلانیت توسعه را تضمین کند؛ چیزی که دولت موجود نیز نشان میدهد در جستوجوی آن است تا فردا را به فردایی بهتر برای توسعه ایرانی تبدیل کنیم
جوانگرایی ایدئولوژیک؛ یا جوان کارآمد
نشریه: روزنامه بهار