خودستایی را از اقتصاد بیرون کنیم
در روزهای پایانی سال به طور طبیعی همه اهالی اقتصاد کشور سعی میکنند تا حجم بزرگی از فعالیتهای خود را به سرانجام برسانند و با خیالی آسوده راهی سال جدید شوند؛ برای همین در آخرین روزهای سال معابر اقتصادی بیش از هر زمان دیگری گرفتار ترافیک هستند. این مسئله حتی امسال نیز وجود دارد؛ یعنی در سال 91 هم که به لطف سیاستهای دولت، اقتصاد کشور گرفتار بیحوصلگی شده است، باز هم در ترمینالهای اقتصادی ترافیک وجود دارد و همه فعالان اقتصادی تلاش میکنند تا حسابی برای امسال باقی نگذارند. در این تصویر دایمی از اقتصاد، به نظر میرسد دولتیها نیز باید بیش از هر زمان دیگری درگیر کنش و واکنشهای اقتصادی شوند و تکلیف چرتکه یک سال اقتصاد ایران را مشخص کنند، ولی به نظر میرسد این روزها که در پایان سال 91 ایستادهایم، مدیران اقتصادی دولت بیشتر از آنکه گرفتار واقعیتهای اقتصادی یا مشغول پرکردن چالههای اقتصاد 91 باشند در پی آن هستند تا عملکرد خود را اثبات کنند و بگویند ما بهترین بودهایم و بهترین عملکرد را داشتهایم. یک نکته را نباید فراموش کرد و آن هم اینکه اگر دولتی موفق عمل کرده باشد به وظیفه خود عمل کرده است و اگر دولتی عملکرد مثبتی نداشته باشد حتما آنطور که باید به وظیفه خود عمل نکرده است. مطابق با همین اصل باید گفت که دولتها حق ندارند وقتی به وظیفه خود عمل میکنند منتی بر سر مردم داشته باشند یا بهصورت دایمی عملکرد مثبت خود را در شیپورهای تبلیغاتی بدمند. چنین رفتاری متضاد با فرامین توسعه است. در این میان البته هستند دولتهایی که از یکسو عملکرد مثبتی ندارد و از سوی دیگر همواره برای خود نوشابه باز میکنند که ما بهترین هستیم و خواهیم بود. در این حالت تکلیف مشخص است و چنین دولتی نمیتواند جوابگوی نیازهای توسعه باشد. این بحث را مطرح کردم که بنویسم بدون شک در حوزه اقتصاد با حلواحلواگفتن دهان کسی شیرین نمیشود؛ به عبارت دیگر در روزهای پایانی سال مدیران اقتصادی دولت یا بزرگان هر دولت و تشکیلات اجرایی باید آنقدر گرفتار باشند که وقت برای «خودتعریفی» و «خودستایی» نداشته باشند، اما آیا چنین چیزی درباره برنامهریزان کلان دولتی ما صدق میکند؟
به نظر من در این روزها که سال 91 به پایان میرسد بهترین زمان برای مدیران اقتصادی کشور به وجود آمده است که با قاطعیت درباره گرههای اقتصادی با مردم سخن بگویند. باور کنید آنقدر اقتصاد ایران شفاف است و آنقدر مردم درگیر مختصات این اقتصاد هستند که نمیتوان به سادگی گفت که نفت سر سفر شما آمده است و آنها هم بپذیرند که نفت تا سفره آنها جلو آمده است. در واقع همه درگیر اقتصاد هستند و از همه بیشتر بخشهای مولد، یعنی تولیدکنندگان، پستی و بلندیهای اقتصاد را تحمل میکنند؛ به همین خاطر باید صادقانه سخنگفتن در اقتصاد را آموخت. این واقعیت است که هر اقتصادی در صورت دورشدن از عقلانیت و مبانی علمی با شکست شاخصها مواجه میشود و تجربه نیز ثابت کرده است که شکستخوردهترین اقتصادها را هم میتوان نجات داد و به پیروزی نزدیک کرد. منتها شرط این گردش بازگشت به عقلانیت و دورشدن از شوراست. اگر اقتصاد را به چارپایی برای حمل تمایلات سیاسی تبدیل کنیم، تاوان این رفتار بسیار سنگین است. از منظری دیگر برای زندهکردن دوباره یک اقتصاد باید سیاستبازی را در آن تعطیل کرد؛ بر همین اساس هیچگاه هیچ اقتصادی به نقطه پایانی امید نمیرسد، به شرط آنکه راهوران این اقتصاد اندیشه و ایده را سر لوحه خود قرار دهند. چه میشود اگر در روزهای پایانی سال مدیران دولت براساس این اصول توسعه، خودانتقادی و تکیه بر عزمی پویا برای زندهکردن اقتصاد را جایگزین خودتمجیدی کنند؟ مثلا آیا نمیشد مدیران دولتی خود در راس قرار میگرفتند و از گرفتاریها و مشکلات و ندانمکاریهای اجرای فاز نخست یارانهها سخن میگفتند؟ تا اینجای کار آنچه از مدیران دولتی دیده شده است ایستادگی در مقابل همه کارشناسان اقتصادی و فعالان اقتصادی و نمایندگان مجلس است و اینکه هیچکس جز آنها نمیداند اقتصاد ایران به اجرای فاز دوم یارانهها نیاز دارد. شاید اقتصاد سیاستزده ایران برای پرکردن چالههای بهجایمانده از سیاستهای اقتصادی به فاز دوم هدفمندی نیاز داشته باشد، اما این تمایل، همه اقتصاد کشور نیست برای همین مدیران اقتصادی دولت حداقل میتوانند با قبول شکست در اجرای فشل فاز نخست هدفمندی، ظرفیت حمایتی بیشتری برای اجرای فاز دوم به وجود بیاورند. خوب که نگاه کنیم روزهای پایانی سال حتی بهتر از روزهای آغاز سال فصل مناسبی برای ترمیم فکر، اندیشه و عمل است. برای همین یکبار برای همیشه خودستاییهای اقتصادی را تعطیل کنیم. آیا میشود فقط به خاطر توسعه و اقتصاد کمی به این تمنا و خواهش فکر کرد؟
* استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل اقتصادی
خودستایی را از اقتصاد بیرون کنیم
نشریه: روزنامه بهار