دغدغه توسعه را فراگیر کنیم
انتخابات و فرارسیدن روزهایی که فضای انتخابات ریاستجمهوری را در کشور شکل میدهند، مملو از هیجان و شور و حالی خاص هستند که در آن خیلی از معیارها و استانداردهای ضروری برای انتخاب مدیر اجرایی کشور از یاد میروند. بهترین نمونه برای این ادعا واکاوی فضای سیاسی کشور در چند سال گذشته و در زمان حاضر است. وقتی درست و صحیح به سالهای قبل نگاه کنیم، میبینیم که در نهایت اسمی از صندوق انتخاب رییسجمهوری برای کشور درآمده است که امروز حتی نزدیکترین دوستها و رفیقهای سیاسی و همفکران او نیز سعی بر آن دارند تا از رفاقت و همپوشانی فکری با او خود را تبرئه کنند. یعنی آن همه شور و هیجان اکنون به نوعی عقبنشینی سیاسی تبدیل شده است که در این عقبنشینی حتی دیده میشود که برخی از حامیان قدیمی و تند و تیز مدیران اجرایی اکنون به بزرگترین منتقدانی تبدیل شدهاند که تیغ نقد را حتی گاهی خارج از چارچوب انصاف بر تن مدیران اجرایی وارد میکنند. تا همین چند وقت پیش برخی از اهالی سیاست تهمانده چای رییسجمهوری را نوش جان میکردند ولی حالا بدترین انتقادها را نثار او میکنند و بر این باورند که بیشترین زیانها را بر کشور وارد کرده است. این مسئله و این اتفاق حاوی یک پیام است که در روزهای فعلی و در آستانه انتخابی دوباره به شدت به کار میآید و باید از آن بهترین بهره را گرفت. به عبارتی به نظر میرسد، هیجان و شور و حالی که در هشت سال گذشته در میان بدنه سیاسی کشور برای برگزیدن مدیران اجرایی وجود داشت، عمق قابل ملاحظهای از عقلانیت یا دانش یا آگاهی را با خود همراه نداشت چون انتخاب نیروهای حزبی یا به مفهوم دقیقتر، گروههای اصولگرا به محمود احمدینژاد ختم شد که امروز به باور کارشناسان و آگاهان توسعه، نحوه مدیریت و اندیشه او اصلیترین دلیل سقوط شاخصهای اقتصادی محسوب میشود. این مسئله را اصولگراها نیز فهمیدهاند و اگر تا دیروز عکس یادگاری با محمود احمدینژاد برای آنها ارزش محسوب میشد، امروز دوری از محمود احمدینژاد را ارزش میدانند. این چرخش یکهزار و 180 درجهای اما فقط در هشت سال شکل گرفته است. البته هیچ نامطلوب نیست که افراد انتخابهای خود را غلطگیری کنند، منتها حالا که به انتخابی دیگر نزدیک شدهایم، از این سو و آن سوی بام افتادنهاست که موجب واهمه میشود. اصولگراها تا دیروز به شکل عجیب و غیرقابل مهاری محمود احمدینژاد را ستایش میکردند و امروز به شکل غیرقابل مهاری او و اطرافیانش را به سنگ انتقاد بستهاند. چنین رویکردی باید یک تجربه بزرگ برای انتخابات پیش رو باشد. میخواهم در واقع بگویم که باید از گروههای سیاسی خواهش کرد تا دوباره اسیر تمایلات سیاسی و حتی دعواهای سیاسی نشوند چون دوباره هیجانی شکل میگیرد که نه تنها دردی از توسعه دوا نمیکند، بلکه دوباره میتواند موجب انتخابی شود که چهار یا هشت سال بعد، توسعه را گرفتار فاجعه کرده است. خوب که نگاه کنیم، باید از اتفاقات چند سال گذشته بهترین اندوخته تجربی را برای انتخابات یازدهم به دست بیاوریم. تمام مشکلاتی که امروز گریبان توسعه را در ایران گرفته، به خاطر آن است که هشت سال پیش بخشی از بدنه سیاسی کشور فقط میخواست تا رقبای اصلاحطلب خود را از گردونه خارج کند، برای همین شعارها فردی را برای این منظور برگزید که اکنون تبدیل به سدی برای توسعه شدهاند. بدون تعارف این اتفاق باعث شد تا بهترین و طلاییترین دوره نفتی در ایران به پایان برسد و در نهایت نه تنها تولید نتوانست نفس خود را تازه کند، بلکه از سوی دیگر خستهتر از هر زمان دیگری در گوشهای از اقتصاد ایران زمینگیر شده است. همه اینها به خاطر آن است که توسعه را درک نکردیم و آن را به دست سیاست و بازیهای سیاسی دادیم. البته شاید این تجربه تلخ، آینده شیرینی را ارمغان آورد. یعنی اگر چنین روندی تجربه شود، دیگر نباید بگذاریم شور و هیجان به جای عقلانیت ملاک انتخاب ما شود. در آستانه انتخابات یازدهم به نظر من همه شهروندان باید دغدغه توسعه را داشته باشند تاحدی که دیگر توسعه و توسعه اندیشی فرآیندی تخصصی نباشد، آن وقت حتما چهار یا هشت سال دیگر بخشی از شهروندان مجبور نخواهند بود انتخاب آتشین خود را با آتشینترین دشنامها راهی خانه کنند.
*استاد دانشگاه
نشریه: روزنامه بهار