دیپلماسی اقتصادی در سفر فرانسه

سفر آقای آخوندی وزیر راه و شهرسازی به فرانسه نشان از یک اتفاق قابل توجه در دولت یازدهم دارد و آن هم اینکه دیپلماسی اقتصادی در این دولت در حال صیقل خوردن است. بدون شک چنین فرآیندی اگر بتواند به راه خود با قدرت و صلابت بیشتری ادامه دهد مانع بزرگی از سر راه اقتصاد و توسعه در ایران برداشته شده است. ما در چند سال گذشته یا شاید بهتر است بگوییم در چند دهه گذشته همواره به لحاظ استفاده از پدیده دیپلماسی اقتصادی گرفتار بوده‌ایم یا در ناتوانی به سر برده‌ایم. برخی اوقات این ناتوانی حتی در حد بسیار هشداردهنده‌ای نیز وجود داشته است. تا حدی که مردم کوچه و خیابان نیز با ساختن طنز، ارتباط دیپلماتیک را مورد تمسخر قرار داده‌اند. ماجرا این گونه بود که دستگاه دیپلماسی ما با فاصله زیادی از کشورهای توسعه‌یافته با کشورهایی وارد ارتباط دیپلماتیک می‌شد که شاید بتوان گفت از خود ما چالش‌‌های به مراتب بیشتری در توسعه داشتند. این روند تا حد زیادی طی سال‌های گذشته افزایش یافت. اما حالا همه چیز به‌گونه‌ای در حال ترمیم و بازسازی است که آقای آخوندی قبل از مذاکرات هسته‌ای به کشور فرانسه می‌رود و حتی ظاهرا از موضع بالا نیز با آنها سخن گفته است که اگر دیر در توسعه ایران حاضر شوید شانس بزرگی را از دست داده‌اید. برای کشور ما که در سال‌های گذشته از دیپلماسی اقتصادی بهره قابل توجهی نداشته است چنین ارتباط و تعاملی می‌تواند یک برگ برنده باشد. البته این تنها بخشی از ماجراست. دیپلماسی اقتصادی اگر راه بیفتد این مزیت را دارد که به لحاظ روانی فضای کسب‌وکار را در اقتصاد ایران دگرگون سازد. کارهایی که در سال‌های گذشته صورت گرفت موجب شد بسیاری از افرادی که فعالیت مولد داشتند ناامید شوند و با تغییر کاربری کار مولد خود را به کار غیرمولد تغییر دهند. اما تجربه ثابت کرده است که فرآیند دیپلماسی اقتصادی به سادگی شرایط روانی را مخصوصا در حوزه تولید بهینه می‌کند. به عبارت دیگر دیپلماسی اقتصادی می‌تواند یک راهبرد نسبتا فوری برای بازسازی شاخص‌های کسب‌وکار در اقتصاد کشور باشد. درواقع همین که فعالان اقتصادی ببینند، مسئولان در تعامل با بزرگان اقتصادی جهان هستند به این نتیجه می‌رسند که این تعامل نتیجه‌ای جز کاهش هزینه‌های مبادله در کل بستر اقتصادی ندارد. یعنی در ساده‌ترین حالت این برداشت را از بده بستان‌های بین‌المللی دارند که فضای اقتصاد به‌زودی به نفع بهبود هزینه‌های مبادله ترمیم می‌شود و این یعنی یک پوست‌اندازی که می‌تواند شاخص‌های اقتصادی را از باتلاق رکود فعلی بیرون بیاورد. از این منظر من کاملا مثبت به روابط دیپلماتیک با محوریت اقتصاد نگاه می‌کنم چون اقتصاد و توسعه پویا در دنیای امروز در جایی بیرون از مرزهای ملی تعریف شده است. این به معنای آن نیست که پتانسیل‌های ملی نادیده گرفته شود، بلکه دقیقا اندیشه در توسعه به این شکل تغییر کرده است که باید در عین وفاداری به مقتضیات ملی به‌گونه‌ای رفتار کرد که چرخ توسعه در جایی بیرون از مرزهای ملی و در بازارهایی با خصلت جهانی بچرخد تا از این طریق بشود قدرت رقابت را بالا برد و افزایش داد. در حال حاضر تولید به مفهوم فعالیت‌های صنعتی و همچنین نظام گردشگری بیش از هر چیزی در چارچوب توسعه ما نیاز به این اتفاق دارد که در جریان دیپلماسی اقتصادی قرار بگیرد و بتواند شرایط بهره‌مندی و بهره‌وری نوین را درک کند. چون اگر غیر از این باشد صنایع با گرفتار شدن در گردونه انحصار به جایی می‌رسند که نمی‌توانند حداقل‌هایی از استاندارد امروز را داشته باشند. این یعنی شکست و توسعه‌یافته‌ها راه گریز از این شکست را در دیپلماسی اقتصادی یافته‌اند. برای همین شک نباید کرد که این راهبرد اقتصادی برای اقتصاد ما می‌تواند نجات را به همراه بیاورد. مخصوصا اقتصاد ما که در سال‌های گذشته کاملا به دلیل سیاست‌های نامطلوب اقتصادی از دیپلماسی اقتصادی دور بوده است. به باور من باید این سیاست را در دولت تشویق کرد. آنها بعد از چند سال اعمال سیاست‌های ویرانگر اقتصادی تلاش می‌کنند که با دیپلماسی اقتصادی خیلی از موانع را مرتفع سازند. بی‌شک استفاده از این راهبرد آن هم در شرایطی که دولت قبل همه منابع را متزلزل کرده است می‌تواند بهترین و منحصربه‌فردترین راهبرد برای شرایط فعلی اقتصاد کشور باشد.

 

نشریه: روزنامه فرهیختگان