دیپلماسی اقتصادی؛ ضرورتی واجب

طی چند سال گذشته هرگاه سخن از سفر رییس‌جمهوری به مقر سازمان ملل در نیویورک به میان می‌آمد، بدون تعارف همه شهروندان از طیف‌ها و گروه‌های مختلف با نگرانی و دلهره از اعزام تیم دولتی ایران به نیویورک سخن می‌گفتند چون می‌دانستند فارغ از هر نتیجه‌ای که در این سفرها به دست می‌آید رفتار و نحوه سخن گفتن غیردیپلماتیک مسئولان اجرایی کشور چرخ توسعه و تعامل جهانی توسعه را در ایران با گره‌های بیشتری همراه خواهد کرد. در دنیای امروز، دیپلماسی اقتصادی دیگر یک پز یا یک ‌منش منحصربه‌فرد نیست بلکه فرآیندی است متکی بر نظریات علمی که می‌تواند هر اقتصادی را با استانداردهای روز بازارهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای همراه سازد. منتها در توسعه ایرانی به دلیل آن‌که مسئولان اجرایی هیچ ذهنیتی از دیپلماسی اقتصادی نداشتند رفتار دور از کلاس جهانی آن‌ها در هفت یا هشت سال گذشته باعث شده بود تا بسیاری از سرمایه‌گذاران ریز و درشت جهانی حضور در اقتصاد ایران را جدی نگیرند. مصداق بارز این ماجرا را باید در خاطرات فعالان اقتصادی کشور جست‌وجو کنید که در این سال‌ها برای دادوستد اقتصادی عازم کشورهای مختلف می‌شدند. چنین ادعایی البته هیچ ربطی به حقوق حقه ایران در مواردی نظیر استفاده از انرژی هسته‌ای یا مولفه‌هایی از این دست ندارد. دولتی‌ها در چند سال گذشته ناکارآمدی و ناکارآیی خود را در بسط دیپلماسی اقتصادی به پای این فرض می‌گذاشتند که چون از حقوق مسلم ایران دفاع می‌کنند دیپلماسی اقتصادی نتوانسته پا بگیرد اما شک نباید کرد که چنین برداشتی از ناکارآمدی‌ها، چیزی جز گریز از مرکز واقعیت‌ها نبوده است و نخواهد بود. ما حتی اگر درگیر ماجرای هسته‌ای هم نبودیم باز هم نمی‌توانستیم در چند سال گذشته آن طور که باید در حوزه دیپلماتیک موفق باشیم چون رفتار و‌ منش مسئولان اجرایی ما و سخنانی که می‌گفتند آن‌قدر دور از معیارهای دیپلماتیک امروز قرار داشت که نمی‌توانست آن طور که باید باری از روی دوش تجارت و اقتصاد برون‌مرزی ما بردارد. از دیرباز تاکنون رسم بر این بوده است که مدیران اجرایی یک کشور با ادب و متانت و نوعی درایت ویژه و خاص، مردم خود را در محافل بزرگ جهانی نمایندگی کنند. اگر این پارامترها جای خود را به رفتارها و برخوردهای سخیف بدهد یا به عبارتی نماینده یک کشور در جایی نظیر سازمان ملل با دوری جستن از ادب دیپلماتیک پای در رکاب تعامل جهانی بگذارد آن وقت به‌طور طبیعی، شرکای جهانی هم ماجرای توسعه را در کشور چنان نماینده‌ای جدی نمی‌گیرند و درنهایت نیز دیپلماسی اقتصادی ناشی از این ماجرا راهی جز حرکت در بن‌بست نخواهد داشت. باز هم باید تاکید کرد که استفاده از رفتار و کردار جهانی در میادین جهانی ربطی به دفاع از آرمان‌ها و حقوق حقه ملت ندارد. یعنی مدیران اجرایی می‌توانند هم بر سر آرمان‌ها بایستند و هم کردار جهانی را در کارزارهای بزرگ جهانی سرلوحه رفتار و شخصیت خود قرار دهند. ما در این زمینه طی چند سال گذشته با چالش مواجه بودیم و این چالش بزرگ در دیپلماسی اقتصادی را همه شهروندان و حتی شاخص‌ها و بازارهای اقتصادی ما نیز شناخته بودند و از آن سخن می‌گفتند. اگر به یاد داشته باشید در چند سال گذشته هر گاه سخن از سفر تیم بزرگ و خانوادگی مسئولان اجرایی کشور به نیویورک می‌شد همه شهروندان نگران بودند و شاخص‌های اقتصادی کشور نیز با پرواز رییس دولت به نیویورک گرفتار تحرک‌های ناهنجار می‌شدند. دیروز که حسن روحانی عازم نیویورک شد، بعد از چند سال برای نخستین‌بار وقتی نام نیویورک و سفر رییس‌جمهوری به سازمان ملل مطرح شد، مردم طعم لبخند و داشتن خیالی آسوده را چشیدند و بازارهای اقتصادی کشور نیز در آرامش، کاهش قیمت‌ها را به مردم هدیه کردند. در دو دولت قبلی مسئولان اجرایی با ادعای دفاع تمام‌قد از آرمان‌های ایران راهی سازمان ملل می‌شدند و در دولت فعلی نیز بار سفر به نیویورک با همین ادعا بسته شده است اما چرا در آن دولت سفر به سازمان ملل همراه بود با ترس بازار و اکنون همراه شده است با آسودگی شاخص‌ها در بازار؟ به نظر می‌رسد پاسخ این پرسش را باید در فهم و درک از توسعه جست‌وجو کرد. اکنون این امید به‌وجود آمده است که دولت فعلی درک، دانش و فهمی متفاوت از دولت قبلی نسبت به توسعه دارد که این درک می‌تواند منجر به گشایش در توسعه اقتصادی شود. باید پاسداشت این درک بود و به گونه‌ای آن را هدایت کرد که گرفتار ناملایمات غیراصولی و غیرعلمی نشود چون این درک و این درایت نقطه اتکا نجات شاخص‌های اقتصادی است. آن را جدی بگیریم.

دیپلماسی اقتصادی؛ ضرورتی واجب

 

نشریه: روزنامه بهار