ارتباطات جهانی با محوریت تعاملات سیاسی

سال ها گذشت تا بالاخره روز موعود فرار رسید و تحریم های تحمیلی بر ایران در آستانه حذف شدن قرار گرفتند؛ سال هایی که حتما همه شهروندان ایرانی‌- فارغ از نقشی که در مناسبات اجتماعی ایفا می کنند و یا کارکردی که در تکمیل چرخه توسعه ایرانی دارند‌– با تمام وجود آنها را لمس کردند و با سختی ها و گرفتاری هایش دست و پنجه نرم کردند. در تحلیلی ساده، تحریم های تحمیلی روی چرخاندن بخش بزرگی از جهان، از منحنی پیشرفت و صعود در ایران بود و حالا شکسته شدن مرزهای این تحریم ها،
سال ها گذشت تا بالاخره روز موعود فرار رسید و تحریم های تحمیلی بر ایران در آستانه حذف شدن قرار گرفتند؛ سال هایی که حتما همه شهروندان ایرانی‌- فارغ از نقشی که در مناسبات اجتماعی ایفا می کنند و یا کارکردی که در تکمیل چرخه توسعه ایرانی دارند‌– با تمام وجود آنها را لمس کردند و با سختی ها و گرفتاری هایش دست و پنجه نرم کردند. در تحلیلی ساده، تحریم های تحمیلی روی چرخاندن بخش بزرگی از جهان، از منحنی پیشرفت و صعود در ایران بود و حالا شکسته شدن مرزهای این تحریم ها، آشتی دوباره و همزیستی مسالمت آمیز با جریانی در جهان است که ظاهرا حجیم ترین تولید سود جهانی را در اختیار دارد. البته بدون شک تحریم های تحمیلی بر علیه کشور ما هرگز نتوانست هژمونی پویای تمایل برشتاب توسعه و کشش پرقدرت اصلاحات توسعه مندی در ایران را متوقف کند. حضور تحریم های تحملی در مدیریت فضای کسب و کار ایران به گونه ای نقش کارکردی خود را نشان دادند که در چند سال گذشته می شد به راحتی گفت که مدیران اجرایی در دولت‌های نهم و دهم فاقد کارایی مبتنی بر نیاز توسعه کشور، بسیار بیشتر از تحریم های تحمیلی توانستند به انجماد پیشرفت اقتصادی در ایران دامن بزنند. اکنون فارغ از همه این بحث ها شک نباید کرد که اتفاقی بزرگ و تاریخی در کنار ایران عزیز ایستاده است. درواقع ما با پدیده و مولفه ای مواجه شده ایم که توانسته است ایران را به عنوان یک وزنه تعیین کننده منطقه ای که الگوش آشتی و صلح در جهان معرفی کند. چهره جدید ما می‌تواند بهترین مولفه برای رسیدن به سرمایه های جهانی و اندوخته کردن اقتصاد مولد در داخل کشور باشد. آن گروه از نیروها فعال اجتماعی- سیاسی که متقد مش دیپلماتیک دولت هستند سخن گفتن با آمریکا را بر نمی تابند، آیا تا به حال شده است که از نگاه اندیشه ورزی اقتصادی و یا از منظر کس و یا کسانی که دغدغه توسعه و پیشرفت دارند، به سناریوی قطع رابطه احتمالی و رویگردانی از آمریکا و سایر کشورهای صاحب برند در اقتصاد جهانی، اندیشه کنند؟ به طور قطع در بدخیم بودن ایالات متحده شکی نیست. این را به این خاطر می گویم که بحث بر سر تغییر مناسبات دیپلماتیک با کشورهای ابر اقتدار جهان، گاهی موجب تنش ها و انگ زدن های بیهوده در داخل کشور می شود. برای همین تاکید می شود که مراد از این نوشته کوتاه، مجهز شدن به عقلانیت توسعه و نگاه کردن از دریچه آن به روابط دیپلماتیک است که ذات و هویتی جدا از جبهه گیری های ایدئولوژیک دارد. در فرایند ارتباطات جهانی با محوریت تعاملات سیاسی باید از بهترین روش های عقلانی استفاده کرد، تا در زمانی مناسب به لحاظ استانداردهای دیپلماسی در جهان، یا در بهترین زمان بهینه، هر کشوری بتواند سود و منفعت اساسی از این مراوده جهانی برداشت کند. این یک اصل نه چندان نوین در دنیای ماست. بر اساس همین اصل، کشورهای زیادی سعی کرده اند تا حضور خود را معنا بدهند و به گونه ای دیگر در شرایط امروز حاضر شوند. اگر بخواهم مفاهیم بالا را خلاصه کنم می شود همان چیزی که مردم در کوچه و بازار می گویند: هر کسی فقط به منافع خودش فکر می کند. درواقع مبانی علوم سیاسی و دیپلماتیک در دنیای ما این اصل "هر کسی به فکر خود بودن" را به روش های رفتاری نوین یا به عنوان دیپلماسی مدرن تبدیل کرده اند. درست از همین منظر می توان گفت که در بهترین شرایط تحریم های تحمیلی ایران قطع شده اند و حالا می شود بعد از این اتفاق ارزیابی کرد که کدام قطع رابطه ها در سی و اندی سال گذشته به نفع ایران بوده است و کدام از آنها برای ما بی اهمیت محسوب می شوند. این نخستین راه برای شناخت مسیر حرکت در دوران پسامدرن است و به طور حتم می تواند نقشه راه برای ما باشد که بر اساس آن دیگر بدون توجه به ضرورت های اقتصادی با کشورهای مختلف قطع رابطه و یا آشتی نکنیم. ایالات متحده آمریکا بهترین مثال برای این منظور است. قطع رابطه ما با این کشور در چند دهه گذشته شاید موج شادمانی ایدئولوژیک را همواره به همراه داشته است. اما آیا می توانیم مدعی شویم که طی همه این سال ها در حوزه های بهره برداری اقتصادی، بازهم شادمانی را تجربه کرده ایم! کشور آمریکا فقط برای سال 2015 سه تریلیون و 900 میلیارد دلار بودجه تدوین کرده است. این رقم از یک فرمانروایی اقتصادی حکایت می‌کند که ما هم می توانیم ضمن پاسداشت ارزش ها و مفاهیم بومی خود، سهمی از حضور اقتصادی چنین کشورهایی در بازارهای جهانی و همچنین سهمی از مراوده با آنها داشته باشیم. به نظر می رسد دوران پسا تحریم بهترین زمان برای این است که اقتدار خود را در مواجه و رقابت (و نه رویارویی های بدون بهره) صرف کنیم. حتما در اندازه های دانش، آگاهی و توان خاک گرفته ما این توانمندی وجود دارد که بتوانیم بدون دور شدن و ایجاد فاصله کاذب و در یک چارچوب تعامل قانونی بر مبنای حفظ ارزش ها، با بزرگان اقتصادی جهان مناسبات خود را تغییر دهیم. این مساله می تواند شتاب کسب و کار توسعه همه جانبه را در ایران را شدت بخشد.
 
 دکتر نادر هوشمندیار- عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی و استاد یار واحد تهران غرب
 
 
نشریه: روزنامه تفاهم