ردپای توسعه جهانی پس از نهایی شدن برجام
عبور از مذاکرات با 6 قدرت بزرگ جــهانی در وین که امروز با رای و تائید نهایی با عنوان بازی برد- برد از سوی سیاستگذاران و برنامهریزان اجرایی کــشور از آن یاد
می شود ، یک اتفاق تاریخی برای توسعه ایران خواهد بود. برای این سخن ،دلایل زیادی طی طی ماه های گذشته از زبان دانشگاهیان، اقتصاددانان و کارشناسان مطرح بود و همچنان نیز ادله های زیادی برای توفیق ایران در این راهگذر پرسنگلاخ ارایه شد که به خواست خداوند بزرگ و مهربان امروز به ثمر رسید هو از روز چهارشنبه جشن روانی تاز بر پیکر بی جان اقتصاد دولتی دمیده خواهد شد. نکته مهم نیز که در این میان وجود دارد و عجیب است از سوی برخی منتقدان دیده نمی شود، عدم رد و یا فقدان مولفه برخورد با این توافق از سوی کسانی است که سیاست های توسعه و پیشرفت را در این کشور آنالیز می کنند و بیراه نیست اگر بگوییم به واسطه دانش و اگاهی برتری که نسبت به جغرافیای توسعه ایران دارند، و حتما بهتر از ما می دانند که باید پذیرای گفت و گو و ترویج روشی شد که نحوه مواجه گذشته ما را با جهان تغییر دهد. اگر این گونه نگاه کنیم بدون شک دیگر به خود حق نمی دهیم که در کل برنامههای دولت تدبیر و امید در دستگاه دیپلماسی را هر از گاهی به مسیر نقدهای غیر راهبردی بکشیم و فراتر از آن وقت برنامه ریزان اجرایی کشور را بیهوده به تنگنا برسانیم. به نظر من این روزها خیلی قاطعانه باید سیاستهای دیپلماتیک دولت یازدهم را پاسداری و حفاظت کرد چون کاملا در جهتی قرار دارند که می توانند توسعه ایرانی را از بن بستی که طی عملکرد دولت نهم و دهم گذشته گرفتار آن شده ایمنجات دهد. یک از ضروریت ها ارزیابی سیاست های دیپلماسی دولت، بررسی اوضاع توسعه کشور در بستر توسعه جهانی است. باید باور کنیم که در مقیاس مرزهای جهان، همه کشورهایی که اندکی ثبات را تجربه می کنند در تلاش هستند که حجم بیشتری از داد و ستد و سودهای خارج از مرزهای ملی خود را به دست بیاورند. درواقع این حضور بیشتر در گردونه اقتصاد فراملی تبدیل به یک رقابت شده است. ما نیز اگر
می خواهیم جایی در این جریان داشته باشیم تا فردا جوابگوی نیازهای داخلی خود شویم، چاره ای نداریم که قبل از هر چیز بن بست ها و بندها را از تن خود باز کنیم و به حجم تجارت جهانی بی اندیشیم وسهم ایران را افزایش دهیم و این نشان خواهد داد که ما تقریبا در انتهای حجم داد و ستد جهانی خواهان سهم بیشتری هستیم. وقتی همه چیز در فضای جهانی با سرعت نور به سمت توسعه می رود، این حجم کوچک از حضور در دنیای بدون مرز، میتواند بدترین اتفاق برای ما و مخصوصا برای نسل های آینده ما باشد که برای زندگی بهتر نیاز به بهره برداری از توسعه جهانی دارند. اگر نمی خواهیم آینده این تجربه بد را داشته باشد، باید بتوانیم با جهان
گفت و گو کنیم و از قید و بند حصارهای تحمیلی آنان با عقلانیت عبور کنیم. این عبور حتما باید تامین کننده غرور ملی و آرمان های عقیدتی ما باشد و نکته دقیقا اینجاست که تیم مذاکره کننده با در نظر گرفتن این مولفه ها توانسته است که راه را باز کند. فراموش نکنیم که ما بعد از 8 سال رویارویی دستگاه اجرایی کشور با جهان و برخوردهای ناثوابی که قدرت های جهانی خود را مجاز می دانستند تا ایران را در راس آن قرار دهند، 6 قدرت برتر را دو سال پای میز مذاکره نگه داشتیم و در نهایت توانستیم به چیزی برسیم که یک سمت برد ان نصیب ایران شد. منتهی باید بدانیم که شراکت فوق در گروی شراکت ملی است و شراکت ملی نیز نیاز به این درک دارد که بدانیم دیگر هیچ چیز به اندازه توسعه نباید برای ایران اهمیت داشته باشد. ناکارامدیها در دولت نهم و دهم شاید به نفع گروهایی اندک تمام شده باشد (که حتی برخی از این گروه ها ظاهرا از آب گل الود تحریم های تحمیلی نیز ماهی گرفته اند) اما هر کس و در هر شرایطی و با هر نقشی که در توسعه ایفا کرده است باید یکبار بتواند با پشتوانه ملی و با وفاداری به آرمان های ملی به گونه ای زندگی کند که اگر حضورش برای توسعه سرزمینش خیری ندارد لااقل شر نیز نداشته باشد. تاکید می کنم این نکته را از این رو مطرح کردم که به یاد بیاوریم که شرایط پیشرفت و توسعه در ایران به گونه ای است که دیگر نمی توان با آن شوخی کرد.
می خواهیم جایی در این جریان داشته باشیم تا فردا جوابگوی نیازهای داخلی خود شویم، چاره ای نداریم که قبل از هر چیز بن بست ها و بندها را از تن خود باز کنیم و به حجم تجارت جهانی بی اندیشیم وسهم ایران را افزایش دهیم و این نشان خواهد داد که ما تقریبا در انتهای حجم داد و ستد جهانی خواهان سهم بیشتری هستیم. وقتی همه چیز در فضای جهانی با سرعت نور به سمت توسعه می رود، این حجم کوچک از حضور در دنیای بدون مرز، میتواند بدترین اتفاق برای ما و مخصوصا برای نسل های آینده ما باشد که برای زندگی بهتر نیاز به بهره برداری از توسعه جهانی دارند. اگر نمی خواهیم آینده این تجربه بد را داشته باشد، باید بتوانیم با جهان
گفت و گو کنیم و از قید و بند حصارهای تحمیلی آنان با عقلانیت عبور کنیم. این عبور حتما باید تامین کننده غرور ملی و آرمان های عقیدتی ما باشد و نکته دقیقا اینجاست که تیم مذاکره کننده با در نظر گرفتن این مولفه ها توانسته است که راه را باز کند. فراموش نکنیم که ما بعد از 8 سال رویارویی دستگاه اجرایی کشور با جهان و برخوردهای ناثوابی که قدرت های جهانی خود را مجاز می دانستند تا ایران را در راس آن قرار دهند، 6 قدرت برتر را دو سال پای میز مذاکره نگه داشتیم و در نهایت توانستیم به چیزی برسیم که یک سمت برد ان نصیب ایران شد. منتهی باید بدانیم که شراکت فوق در گروی شراکت ملی است و شراکت ملی نیز نیاز به این درک دارد که بدانیم دیگر هیچ چیز به اندازه توسعه نباید برای ایران اهمیت داشته باشد. ناکارامدیها در دولت نهم و دهم شاید به نفع گروهایی اندک تمام شده باشد (که حتی برخی از این گروه ها ظاهرا از آب گل الود تحریم های تحمیلی نیز ماهی گرفته اند) اما هر کس و در هر شرایطی و با هر نقشی که در توسعه ایفا کرده است باید یکبار بتواند با پشتوانه ملی و با وفاداری به آرمان های ملی به گونه ای زندگی کند که اگر حضورش برای توسعه سرزمینش خیری ندارد لااقل شر نیز نداشته باشد. تاکید می کنم این نکته را از این رو مطرح کردم که به یاد بیاوریم که شرایط پیشرفت و توسعه در ایران به گونه ای است که دیگر نمی توان با آن شوخی کرد.
دکتر نادر هوشمندیار
عضو هیت علمی دانشگاه آزاد اسلامی و استاد یار واحد تهران غرب
عضو هیت علمی دانشگاه آزاد اسلامی و استاد یار واحد تهران غرب
نشریه: روزنامه تفاهم