مجلس دهم و ضرورت فهم دیپلماسی
اما این مسأله تنها بخشی از ماجراست. به باور نگارنده با همه واقعیتها و کژکاری هایی که در سیاستگذاریها و اجرای آن صورت گرفت، تحلیلگران اگر همه معضلات را به پای دولت بنویسند، گرفتار خطایی بزرگ در عقلانیت و سنجش واقعی توسعه شدهاند چون اگر از سال 84 به بعد در کنار دولت یک مجلس کارآمد، با حساسیت بالای شاخکها نسبت به بلایایی که بر سر توسعه میآمد، وجود داشت، حتماً امروز در جایی قرار نداشتیم که بشود گفت شاخصهای توسعه در ایران یکی از بدترین روزهای خود را تجربه میکنند. درست از همین منظر باید مدعی شد که مجلس دهم در بزنگاهی از تاریخ به دنیا آمده است که طی چند سال قبل از آن، مجلس بهعنوان نهادی ناظر و تعیین کننده نتوانست آن طور که باید سدی در مقابل بیسلیقگیها و ناکارآمدیها باشد. پس دور از ذهن نیست که همه، یعنی همه شهروندان و در همه گروهها انتظار داشته باشند که مجلس بر خلاف رسم سالهای گذشته، این بار نقشی پر رنگ در باز کردن گرههای موجود در مسیر پیشرفت ایفاکند.
نگارنده بر این باور است که این اتفاق هم زمانی رخ میدهد که نمایندگان دهمین دوره مجلس به این درک نائل شوند که دولت یازدهم نیز مانند آنها که میراث دار مجلس نهم هستند، کار را از دولتی تحویل گرفته است که نسبتی مستقیم با همه گرهها و مشکلات به وجود آمده طی سالهای گذشته دارد. این درک میتواند میان مجلس و دولت اتحادی فعال، پویا و پایدار به وجود آورد که به واسطه آن موانع و ناهمواریهای موجود با سرعت بیشتری برداشته شوند و از میان بروند. از این جهت مینویسم اتحادی پویا و پایدار که هم مجلس و هم دولت باید بدانند که اتحاد آنها به معنای ایستایی نیست، بلکه در زیست تازه، مجلس و دولت میتوانند به انتقاد از رفتارها و نحوه سیاستگذاریهای یکدیگر نیز بپردازند، منتهی این انتقاد و حتی رویارویی باید پایه و زیربنایی جز عقلانیت و درست اندیشی نداشته باشد. در این قامت هر گونه تضادی میتواند بهترین بهانه برای تزریق خونی تازه به رگهای توسعه کشور باشد.
دولت یازدهم بدون شک یکی از مهمترین دولتهای ایران طی چند دهه گذشته در باز کردن گرههای دیپلماسی و گشایش در ارتباط با جهان توسعهمند امروز است. این گشایش را دولتیهای یازدهم زمانی باز کردند که هشت سال قبل از آنها همواره سنگهای بزرگی در رابطه ایران با جهان پرتاب شده است. مجلس دهم اگر بر مبنای همان پویایی و پایداری و پردازشگر فعال، نقش ها، بایدها و نبایدهای خود را تعریف کند به طور قطع بهترین گزینه برای راهبری و راهنمایی دولت در گشایش هر چه بیشتر ارتباط مولد ایران با جهان خواهد بود.
دیپلماسی و نیازی که ایران اکنون (به دلیل ضعف ساختارهای داخلی خود) به روابط دیپلماتیک دارد، برترین مثال برای سخن گفتن درباره موارد و موازینی است که مجلس میتواند در پیرامون آن همراهی سازندهای با دولت داشته باشد. همه میدانیم که دولت یازدهم ویرانی هایی را به ارث برد که تنها راه مقابله با آن را در باز کردن گرههای دیپلماتیک جستوجو کرد. به همین خاطر تسهیل مناسبات دیپلماتیک از ضروری ترین پیش فرضهای دولت برای دستیابی به پیشرفت و عبور از موانع موجود محسوب میشود. این نیاز یا به تعبیر دقیق تر، هدف نخستین برای شکل دادن به بینظمیهای خود ساخته در توسعه ایران، بیشک همراهی و پیشگامی مجلس را میطلبد. ما قرار است نمایی تازه از ایران را به کشورهای صاحب تکنولوژی و صاحب سرمایههای برتر ببریم. این نمای تازه قرار است مسیر ورود سرمایههای خارجی را به ایران هموار سازد.
در این کش و قوس، نهاد قانونگذار این صلاحیت را دارد که ایمن ترین پشتیبان برای ایران در تعامل با جهان باشد، چون مجوز حضور و پویایی خود را از مردم گرفته است و درواقع نماینده مردم در بسترسازیهای توسعه محسوب میشود. مجلسی که ایستا نباشد میتواند و باید در مأموریت اصلی قوه مجریه، پویاترین فرمان را برای شناساندن ایران به جهان ارائه بدهد. چنین مجلسی آرزوی مردم ایران است. باید امیدوار باشیم که نمایندگان مجلس دهم بدرخشند.
روزنامه ايران