فرار سرمایه ها؛ داغ جگر سوز اقتصاد کشور
افزایش روزافزون فرار سرمایه ها از ایران، نبود مدیریت کسب و کار آموزش دیده و دانش محور، فقدان استراتژی درست در سیستم اقتصادی و اتکا به کمک دلال های حرفه ای در چرخه رفع گرفتاری های اقتصادی( مانند تحریم) به یک نگرانی جدی تبدیل شده است. البته تعداد نگرانی ها در اقتصاد ایران کم نیستند، ولی شاید مولفه های به سخن آمده، بیشتر شنیده شده اند و بیشتر از انها حرف به میان آمده است. در این آشفته بازار به نظر می رسد فرار سرمایه ها بیش از هر چیز دیگری می تواند گره های اقتصادی کشور را افزایش دهد. چون افزایش فرار سرمایه ها، حکم گریختن نفس از ریه های اقتصاد را دارد. ما درست در زمانی که اقتصادمان نیاز دارد تا با سرمایه های مولد جانی تازه کند، این سرمایه ها فرار را بر قرار ترجیح می دهند. آمار موجود نشان می دهد که از سال 1350 به بعد، بیش از 45 میلیارد دلار سرمایه از ایران خارج شده است. به جز سال57 و نخستین سال های دهه 70 به نظر می رسد بخش بزرگی از این فرار سرمایه مربوط به همین چند سال گذشته است که کشورهایی در بیخ گوش ایران سعی بر ان داشتند تا هر چه بیشتر جیب سرمایه خود را تقویت کنند. آنطور که آمارها میگویند در ۶ ماه ابتدایی سال ۹۱ بیش از ۴۰۰شرکت در ترکیه به ثبت رسیدهاست و اکثر این شرکت ها نیز شرکت های سرمایه گذاری بوده اند آن وقت در ایران درست در سال 91 بعد از چشیدن مزه بشترین درامدها نفتی رشد بخش صنعت به منفی 10 درصد نزدیک می شود چون سرمایه مولد یا وجود نداشته است و یا تن به فرار داده است. امروز که وضع صنعت و تولید به فلاکت نزدیک شده است نگاه کردن به امار 45 میلیارد دلار فرار سرمایه جگر هر فعال، اندیشمند، مخاطب و حاضر در عرصه های اقتصادی را می سوزاند. اگر این 45 میلیارد دلار در اختیار مدیران عقل محور قرار می گرفت می توانست توسعه اقتصادی را در ایران زیر رو کند اما حالا چه اتفاقی افتاده است. نه تنها این 45 میلیار دلار وجود ندارد بلکه از سوی دیگر در اقتصاد ایران کار به جایی رسیده است که سرمایه گذاران برای تامین سرمایه مورد نیاز خود و برای به چرخه در آوردن تولید و صادرات مجبور هستند گرفتار شبکه های تار عنکبوتی شوند. چون اقتصاد بیمار است و نمی توان به سادگی و با رفتار پاک اقتصادی، با خیالی آسوده به تامین سرمایه و رشد جهشی سرمایه اندیشه کرد. در بسیاری از مواقع نیز سرمایه گذاران مجبور به فعالیت تهاتری می شوند. آنها کالا و خدمات تولید میکنند و به شکل طبیعی می خواهند به پول خود برسند. اما در روند معیوب اقتصاد کشور به دلیل چاله های سرمایه به جای پول خود خودرو، ساختمان، زمین و.... دریافت می کنند. یا در شکل خیلی سیتماتیک سرمایه خود را در مناطقی نظیر آنتالیا و برخی از نقاط ایتالیا صرف خرید ساختمان و زمین می کنند و در امور دلالی رها می شوند. مدیریت اقتصادی و برنامه ریز کشور باید این نقایص را جدی بگیرد و از منظر ایجاد رفاه برای سرمایه گذاران به روند سرمایه گذاری در کشور نگاه کند. اگر ساختار نهادی به نفع سرمایه گذاران تغییر آرایش بدهد، برای سرمایه گذاران مولد نیز انگیزه ایجاد می شود تا در همین فضایی که امنیت برای سرمایه گذاری لکنت دارد حضور پیدا کند و به کار مشغول شود. بارها شنیده ایم که در جایی مانند چین، وزیر اقتصاد برای بدرقه و خوشامد گویی به یک سرمایه گذار معمولی حتی تا فرودگاه نیز می رود و برای سرمایه گذاران سر خم می کند اما در ایران فقط کافی است که ما از مدیران اقتصادی چنین درخواستی داشته باشیم. یعنی از انها بخواهیم به سرمایه گذاران احترام بگذارند و محیط کار انها را به هوایی مطبوع مزین سازند. مدیران در چنین مواقعی تعجب می کنند چون پز مدیریت در ایران بر عکس شکل گرفته است مدیران و برنامه ریزان اقتصادی احساس می کنند که احترام مضاعف باید شامل حال انها شود در صورتیکه ماجرا بر عکس است. مقام مدیریت اعطا می شود تا در زمان لازم، کسانی که برگه مدیریت دارند، حتی برای جلوگیری از فرار سرمایه سر خم کنند. چون این سرمایه می تواند اقتصاد کشور را نجات دهد. اقتصاد ما روزهای بدی را مزمزه می کند. در چنین شرایطی آنقدر وقت کم است که به طور جدی بخواهیم دست به دست نکنیم. فرار سرمایه ها را جدی بگیریم. لطفا!
فرار سرمایه ها؛ داغ جگر سوز اقتصاد کشور
نشریه: فرصت امروز