گامی به سوی عقلانیت مدرن

 

در دنیای امروز واژه‌های بسیاری جای خود را در لغت‌نامه‌های فکری و اندیشه‌‌ای باز کرده‌اند و کلمات بسیاری نیز با نقشی نو و جدید در متون علمی جای گرفته‌اند. در نگاه نخست شاید این کلمات چیزی جز الفاظ و لغاتی نباشند که یا می‌خواهند بار دانش را در مخاطب محک بزنند یا می‌خواهند عمق دانش را در میان جویندگان علم افزایش دهند. اما واقعیت آن است که در پس ماجرا یا در دهلیزهای تودرتوی این مفاهیم، دریایی از کنش و واکنش‌های علمی نهفته است که می‌توانند موجبات سعادت و بهروزی توسعه را برای هر کشوری به ارمغان آورند. برای همین جهان یا به کلامی درست‌تر، بخش نه‌چندان کوچکی از دنیای ما تلاش ویژه‌ای دارد برای آن‌که در حوزه‌های اجرایی بتواند نقش ویژه‌ای برای این کلمات یا مفاهیم مدرن باز کند.

به‌طور قطع یکی از مهم‌ترین و سرنوشت‌ساز‌ترین این تعابیر یا واژه‌های توسعه‌ساز، «مدیریت تکنولوژی» است که به نظر می‌رسد هنوز آن‌طور که باید جای خود را در فضای توسعه ایرانی باز نکرده است، آنقدر که حتی وقتی در محافل علمی سخنی از مدیریت تکنولوژی به میان می‌آید، گروهی با قاطعیت می‌گویند که مولفه فوق چیزی بیشتر از تکنولوژی به‌عنوان جریان سخت‌افزار صنعت و مدیریت آن برای رشد ارزش افزوده بخش‌های صنعتی نیست.
این مفهوم و تعبیر اشتباه نیست اما موضوع اینجاست که تعبیر پدیده‌ای به‌عنوان «سخت‌افزار صنعتی» فقط ذره‌ای از واقعیت و ماهیت مدیریت تکنولوژی را به تصویر کشیده است، در حالی که اتفاقا در مفهوم عالی و برجسته این ارگانیسم فکری و تعقلی، مدیریت تکنولوژی نرم‌افزاری محسوب می‌شود که با تزریق عقلانیت به محیط توسعه، تولید ثروت و افزایش رفاه را به ضرورت و وظیفه‌ای برای همه حوزه‌های فعال و کنشگر در توسعه تبدیل می‌کند. شورای تحقیقات ملی آمریکا، در پژوهشی بزرگ می‌نویسد که مدیریت تکنولوژی، حوزه‌ای میان‌رشته‌ای یا یک ترم علمی با محتوای فراحوزه‌ای است که می‌خواهد با توانمندی‌های تکنولوژیک، توسعه را به امری فراگیر تبدیل کند. این فراگیربودن به‌طور قطع معنایی جز این ندارد که همه ارکان یک توسعه با مدیریت تکنولوژی به بازوی تولید ثروت، تخصیص بهینه ثروت، خلق مکانیسم‌های برتر اجتماعی، گسترش سرمایه‌های اجتماعی و حتی حفظ محیط‌زیست برای ارتقای سطح توسعه پایدار تبدیل می‌شوند. به نظر می‌رسد در ایران یا در فرآیند توسعه ایرانی چنین درکی به شکل مطلوب برای مدیریت تکنولوژی شکل نگرفته است. در بهترین حالت این درک وجود دارد که ترم علمی فوق در ظاهر ترکیبی است از علوم مختلف، دانش صنعتی، مهندسی و علم مدیریت و شاخص‌های نوین مدیریتی، ولی در بطن تحلیل‌های موجود، کارکرد واقعی مدیریت تکنولوژی هنوز نسبیتی از گستردگی را تجربه نکرده است و این مساله می‌تواند در دنیای امروز آفتی بزرگ باشد، چون اکنون رقابتی بزرگ برای بسط مدیریت تکنولوژی میان کشورهای توسعه‌یافته و حتی در حال توسعه‌ رقم خورده است که جاماندن از آن می‌تواند هزینه‌های لحظه‌ای و ثانیه‌ای را برای هر کشوری به شکل تصاعدی افزایش دهد.
این فهم در میان کشورهای توسعه‌یافته‌ ضرورتی غیرقابل انکار شده است که قلب تپنده جریان تولید ثروت مدیریت تکنولوژی است. به‌طور قطع دانشگاه به‌عنوان نهادی که هم عقلانیت را به واسطه علم‌باوری ترویج می‌‌کند و هم در پی یافتن راهکارهای علمی و بهینه‌سازی آنها برای توسعه است، می‌تواند بهترین نهاد برای پرورش و جا انداختن مدیریت تکنولوژی در کشور محسوب شود. از این رو باید مجالی برای دانشگاه‌های کشور شکل بگیرد که با اتکا به بار و منش علمی خود، تفاسیر تازه و بدیعی برای به کار انداختن موتور توسعه ارائه دهند. فراموش نکنیم که دانشگاه به واسطه پرورش علمی نیروی جوان، بهترین امکان را نیز جهت رشد نوآوری در اختیار دارد، پس این نهادهای علمی می‌توانند سرنخ مدیریت تکنولوژی را در اختیار بگیرند، منتهی این مهم نیازمند همراهی‌های اجرایی و بدون تعارف‌هایی رسمی و دولتی است. تا دیر نشده برنامه‌ریزان رسمی و مدیران ارشد اجرایی باید آستین‌ها را بالا بزنند.

روزنامه فرهيختگان