منتقدان دولت و آداب توسعه
به نظر میرسد ما جایی در هستههای فرهنگی خود گرفتار ندانم کاریهای بزرگی هستیم که در طول تاریخ قطورتر و عظیمتر شدهاند. اکنون و در دوران حاضر که همه کشورها برای رسیدن به توسعه تعجیل میکنند و با سرعت زیادی نیز رقبای خود را جای میگذارند، وقت آن است که بنشینیم و با اتکا به دانش و شناخت به نقاط ضعف فرهنگی خود اعتراف کنیم، مخصوصاً اینکه گرههای فرهنگی، زمینه بروز بی اخلاقیهای وسیع را ایجاد میکنند و اگر اصلاح نشوند، میتواند در محیط و حیطههای متنوع به سنگی در راه توسعه تبدیل شود.
بگذارید مثالی بزنم. دو سال و نیمی میشود که دولت یازدهم وخیمترین شرایط اقتصادی در تاریخ معاصر را از مدیران و کابینه قبل از خود تحویل گرفته است. این دولت ویرانیهایی را تحویل گرفته است که اصلاح و بازسازی آنها برای هر گروه و جمع دیگری با همین مشکلات و سختیهای فراوان همراه میشد. هیچ کس نمیتواند یک شبه از خرابهای، عمارتی بزرگ و لوکس تولید کند. در چنین شرایطی، در بازار رقابت، حتماً همه مهندسین از آنجا که به دانش مسلح هستند و الگوی فرهنگی مشخصی نیز برای رفتار حرفهای و کاری خود دارند، بدون هرگونه سنگاندازی یا فعالیتهای تخریبی، مراحل ساخت عمارت را نظاره میکنند یا حداقل اگر روی خوشی هم به مسئولان اجرای پروژه ساخت در خرابه نشان ندهند، سنگی هم نمیاندازند. این مثال، حکایت حال و روز دوران ما شده است. دولت یازدهم خرابهای تحویل گرفته است اما منتقدان سیاسی این دولت برعکس هر عرف اخلاقی در جامعه، عجیبترین و هر از گاهی غیراخلاقیترین انتقادها را روانه دولت میکنند، آن هم با این پیشفرض که میدانند دولت یازدهم خرابهای تحویل گرفته و قرار است عمارتی شیک تحویل دهد. نتیجه این ماجرا چه میشود؟ طبیعی است به دلیل دایره بزرگی از امکانهایی که منتقدین دولت دارند، عدم توجه به کرامت زیست اجتماعی در جامعه توزیع میشود و در نهایت نیز مسیر توسعه با ناهمواریهای بیشتری روبهرو خواهد شد. این دقیقاً از همان نقطه ضعفهای موجود در هستههای فرهنگ سیاسی و منش صلح شهروندی ماست. نزدیکترین نمونه برای این رویارویی با دولت، اتفاقاتی است که قبل از انتخابات مجلس دهم و بعد از آن رخ داده است و همچنان در حال انجام است. برخی منتقدین برای کاستن از بار توانمندیهای دولت تا آنجا پیش رفتهاند که به خاطر نتایج انتخابات، در کنار یورشهایی که به دولت دارند، انواع تهمتهای ریز و درشت را نثار مردم تهران نیز کردهاند. در واقع مناسباتی شکل گرفته است یا تداوم خودش را حفظ میکند که رویکردی کاملاً متضاد با مفاهیم و تعاریف نوین توسعه دارد. ما به کجا میرویم و ما را چه میشود؟ بد نیست هر از گاهی با خود بلایایی که در همین چند سال گذشته بر سر توسعه کشور نازل شده، دوره کنیم و به یاد بیاوریم که دولت یازدهم چه تحویل گرفت و تلاش میکند چه چیزی تحویل دهد. آیا اصلاً میدانیم که فقدان توسعه و تبدیل شدن به موانع ضد توسعه پیامدهایی دارد که نتیجهاش درماندگی در قیاس با رقباست و دودش بر چشم همه ما و نسل آینده میرود؟