پرسشگری و توسعه

توسعه رمز و رازی دارد که در بسیاری از اوقات نمی‌توان آن را با تصاویر غول‌پیکر از اقتصاد محک‌زد. البتــه بدون‌شک خطوط تولید پهناور که می‌توانند محصولات رقابتی تولید و روانه بازارهای جهانی کند یکی از نشانه‌های توسعه محسوب می‌شود یا همچنین خطوط تجاری بزرگ که نقش تعیین‌کننده در مراودات تجاری دارند نیز یکی از اصلی‌ترین مولفه‌ها برای تحلیل توسعه‌مندی هستند. اما اینها همه آن چیزی نیست که نشان کامل توسعه را همراه خود داشته باشد. به نظر من ضرورت دارد توسعه را منوط به پیش‌نیازهایی کنیم که بدون آنها امید به شکل‌های کامل و پیچیده توسعه نمای درشتی ندارد. می‌خواهم به سرمایه‌های اجتماعی اشاره کنم. بدون این سرمایه‌ها نباید منتظر باشیم که فعالیت‌های مولد شکلی مطلوب پیدا کنند. سرمایه‌های اجتماعی به‌طور خلاصه همان ارتباطات و شبکه‌های اجتماعی‌ هستند که می‌توانند حس همکاری و اطمینان را در میان افراد یک جامعه پدید آورند. برای رسیدن به توسعه مطلوب، جامعه در یک نگاه کلی باید به سمتی برود که انسان‌ها از یکدیگر فرار نکنند یا به یکدیگر هجوم نیاورند. اگر این‌گونه شود به لحاظ انسانی شرایطی شکل می‌گیرد که در یک سوی آن مردم ایستاده‌اند و در سوی دیگر برنامه‌ریزان اجرایی قرار دارند که مسیر تکامل مراودات انسانی را هموار می‌کنند. در این شرایط فعل و انفعالات اقتصادی نیز به یک امر اخلاقی تبدیل می‌شود. یعنی نه مدیران اجرایی به خاطر شکل گرفتن شبکه‌های اجتماعی به خود اجازه می‌دهند فعالیت‌های غیرمولد را از طریق رشد پدیده‌ای به نام نقدینگی غیرمولد، افزایش دهند و نه شهروندان به خاطر تعلق به شبکه‌های اجتماعی به سمتی می‌روند که «واهمه از شهروند» به اصلی کلی تبدیل شود. تجربه کشورهای توسعه‌یافته نیز در خیلی از مقاطع تاریخی نشان می‌دهد که سرمایه‌های اجتماعی اصل زیربنایی توسعه مولد هستند. برای همین باید به سمتی رفت که سرمایه‌های اجتماعی بتوانند با وزن بیشتری در اختیار فعل‌وانفعالات توسعه قرار بگیرند. در زیست اجتماعی به جای خیلی از شعارهایی که شکل می‌گیرند و در بوق دمیده می‌شوند، می‌توان راهبردهایی را تعریف و اجرا کرد که به واسطه آنها اصول انسانی موردنیاز برای توسعه تسهیل می‌شوند. برای راه افتادن یا نرم شدن چرخ‌دنده سرمایه‌های اجتماعی یکی از اصلی‌ترین و مهم‌ترین اتفاقاتی که به نظر من باید ترویج شود، پرسشگری است. بسط پرسش و بزرگ شدن دایره پرسشگری ذهن جامعه را به تکاپو می‌اندازد تا ایده‌ساز و اندیشه‌پرداز شود. برخورد با پرسشگری پیش از آن‌که بتواند نمایی سیاسی داشته باشد، بن‌بست توسعه را شکل می‌دهد. نهادینه شدن
پرسش تعهد را برای شهروندان به وجود می‌آورد که نسبت به شرایطی که سرمایه‌های اجتماعی را تسهیل می‌کنند، بی‌تفاوت نباشند. پرسش البته هم هدف را می‌سازد و هم مسیر را تکامل می‌بخشد و هم مدیران اجرایی را به نقطه‌ای می‌رساند که دیگر نتوانند به سادگی عقلانیت ابزاری را از مسیر توسعه حذف کنند. البته پرسشگری فقط یکی از وجوه موردنیاز بسط سرمایه‌های اجتماعی است (منتها شاید مهم‌ترین وجه آن). موارد زیادی را می‌توان برای این منظور مورد بحث قرار داد. باید توجه داشت که پرسشگری از منظر ایجاد تعهد اجتماعی می‌تواند اولویت بزرگی باشد. بهتر است از همین حالا از خود آغاز کنیم و این پرسش را در مقابل خود قرار دهیم که برای توسعه ایران چه کرده‌ایم؟

پرسشگری و توسعه

 

نشریه: روزنامه شهروند