پیروزی اصلی بعد از توافق است

مذاکرات هسته‌ای ایران با قدرت‌های بزرگ جهان در چندروز گذشته آن‌قدر نوسان داشته است و آن‌قدر تند شاخص‌ها در این مذاکرات تغییر کرده‌اند که نمی‌توان با قاطعیت از نتیجه این مذاکرات سخن گفت برای همین اکنون هم که شما این مطلب را می‌خوانید به احتمال زیاد طرفین این گفت‌وگوها در وین به نتیجه رسیده‌اند و مذاکرات به پیروزی رسیده است. به‌جز این هم نمی‌توان فکری کرد. به‌عبارتی جو حاکم بر دیالوگ هسته‌ای طی روزهای گذشته به‌گونه‌ای بوده است که همه خبرنگاران حاضر در این میدان دیپلماسی تا ٢١ تیرماه سال جاری که این یادداشت به تحریر درمی‌آید از پیروزی و توافق میان ایران و شش کشور قدرتمند جهان خبر می‌دهند. با این حساب اگر بپذیریم این فرض را که گفت‌وگو‌ها آن‌گونه شده است که مذاکره‌کنندگان می‌خواهند و توافق حاصل شده است، آیا می‌توان حتی اندکی این‌گونه فکر کرد که کار برای ایران و توسعه در ایران به پایان رسیده است؟ این پرسش حتی بیش از پیروزی در مذاکرات اهمیت دارد. براساس مفاهیم توسعه، پیروزی در مذاکرات می‌تواند تا حد زیادی نمودار کشش در فعالیت‌های مولد اقتصادی را به سمت زایش دوباره سوق دهد اما این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که بسترهای پویایی و ایستایی این کشش فراهم شود. به‌عبارتی اگر فرض را بر این بگذاریم که مذاکرات می‌تواند مطلوبیت را در حوزه توسعه به سمت ایجاد محرک‌های اقتصاد مولد رشد دهد...

... این مطلوبیت زمانی می‌تواند کارآمدی ملموس داشته باشد که فضای کسب‌وکار داخلی از مؤلفه‌های دیگری نیز سیراب شده باشد. به زبانی ساده ما نمی‌توانیم به فرض در میادین خارجی با قدرت‌های بزرگ به توافق رسیده باشیم اما نیروهای تأثیرگذار داخلی بر سر این مسئله مهم به نتیجه نرسیده باشند که فضا را برای قطب‌های اصلی اقتصاد باز کنند. در اقتصاد ایران کارتل‌هایی شکل گرفته‌اند که فرایند فعالیت آنها به‌نفع نهادهای مولد و برساخته از نیروهای مردم نیست. این مورد را نباید با خصوصی‌سازی یا گروه‌های خصوصی اقتصاد برابر دانست. بحث بر سر خصوصی‌سازی نیست و شرکت‌ها و بنگاه‌های خصوصی در اقتصاد ایران حضوری نیم‌بند دارند. من به جایی فراتر از این اشاره می‌کنم. منظور این است که ایجاد سرمایه‌های خصوصی در مقیاس بزرگ‌تری از مردم یا عهده‌دارشدن گردش مالی اقتصاد از سوی طیف‌های بزرگ‌تری از مفهوم مردم در اقتصاد ایران تحت‌تأثیر کارتل‌هایی قرار گرفته است که ماهیت و وجودی غیرخصوصی، غیرمردمی و غیرعمومی دارند. در چنین شرایطی اگر پیروزی در مذاکرات به این معنا باشد که سرمایه جدیدی وارد کشور می‌شود، هرچند این ورود برای توسعه ایرانی مفید است اما باز فرقی به‌حال گروه‌هایی نمی‌کند که بیرون از این کارتل‌های غیرعمومی به فعالیت مشغول هستند. برای همین بعد از دست‌یابی به توافق، دولت باید تمام تلاش خود را صرف این موضوع کند که تولید و فعالیت‌های مولد اقتصادی بدون هرگونه مزاحمت ناشی از بزرگی بنگاه‌ها و کارتل‌های غیرعمومی، به یک خواست و تلاش همگانی در اقتصاد کشور تبدیل شود. این تلاش همگانی اگر با دست‌انداز زیاده‌خواهی کارتل‌های بزرگ غیرعمومی مواجه نشود یا به معنایی، شکل بگیرد، بزرگ‌ترین گره در اقتصاد ایران باز شده است. به نظر من بزرگ‌ترین مشکل در اقتصاد ایران همین گردش سرمایه یا انحصار تولید سرمایه در برخی گروه‌های اقتصادی است که دخلی به فعالیت‌های عمومی و ثروت‌سازی‌های عمومی ندارد. البته فعالیت این بنگاه‌ها تا امروز مزیت‌هایی نیز برای توسعه در ایران داشته است اما این فعالیت‌های پرمزیت به‌دلیل نوع مناسباتی که در این کارتل‌ها وجود دارد یا بسیار گران تمام می‌شود یا دایره فساد را بزرگ‌تر می‌کند برای همین شک نباید کرد که مسئولان اجرائی و برنامه‌ریزان توسعه بعد از توافق، نخستین فعالیتی که باید با چندفوریت انجام دهند این است که فضای کسب‌وکار کشور را به‌نفع عمومی‌شدن تولید و آسودگی فعالیت در اقتصاد به‌نفع همه مردم و در رأس آنها بخش‌های خصوصی، هموار و  باز کنند. اگر این اتفاق رخ ندهد می‌توان به جرأت گفت که پیروزی در مذاکرات فقط به‌نفع کارتل‌های خاص اقتصاد تمام می‌شود که فعالیت خود را در اقتصاد از این پس با سرمایه‌های بیشتر انجام می‌دهند و میدان بزرگ‌تری برای مانور انجام دارند. از این کارزار طبق معمول چیزی نصیب تولید و فعالیت‌های مولد نمی‌شود.

 

نشریه: روزنامه شرق