پیروزی واقعیت بر رویا در ترکیه
چرا اردوغان و حاميانش در به دست آوردن اكثريت آرا براي در دست داشتن پارلمان تركيه با هدف تغيير قانون اساسي و نظام اين كشور با شكست مواجه شدند؟ این پرسش در روزهای گذشته از سوی بسیاری از رسانههای بزرگ جهانی مورد کنکاش قرار گرفته است. به نظر میرسد شکست اردوغان فارغ از اینکه چه گروهی در مقابل او توانستهاند پیروز شوند به یک بحث جدی تبدیل شده است. این مسأله شاید به این خاطر است که مردم ترکیه برخلاف بسیاری از تحلیلهای موجود نشان دادند که تاب تحمل کردن پدیدهای را که موجب خستگی آنها شده است، ندارند. به نظر من این یک اتفاق مهم برای ترکیه و مردم این کشور محسوب میشود. آنها با این اقدام خود در مقابل غرور دنکیشوتی ایستادند که در رویا و افسانه غوطه میخورد و این هجوم خیالهای رنگی در ذهنش میتوانست بر پیکره توسعه در ترکیه ضربههای غیرقابل جبرانی وارد کند. نرخ بالاي بيكاري، حقوق كم، فساد اداری، محدوديت بر آزاديهاي بنيادين، نقض حقوق بشر، كنترل سياسي قوه قضائيه، كنترل رسانهها و اتخاذ سياست خارجي خطرناك همگي از مواردي هستند كه نقش مهمي در شكست حزب عدالت و توسعه داشتند. این باور در دنیای موجود که تنها واقعیتها و راهبردهای واقعی میتوانند توسعه را فرمانروایی کنند بسیار حایزاهمیت است. دن کیشوتوار و با خیالهای وهمبرانگیز هیچ باری نمیتوان از روی دوش توسعه برداشت. به نظر میرسد این مسأله و چنین نگاهی در ترکیه و در میان مردم درحال تجربه شدن است. آنها میخواهند در مدار توسعه خود میان واقعیت و خیال تفاوت قایل شوند. البته نباید فراموش کرد که حزب حاکم عدالت و توسعه توانسته است قسمت عمده رأیهای ریخته شده به صندوقها را در انتخابات به دست آورد اما با این حال این حزب مجبور خواهد شد تا برای به دست آوردن اکثریت در پارلمان این کشور، دولت ائتلافی تشکیل دهد. این امر معنایی ندارد جز اینکه حزب حاکم مجبور خواهد بود با احزاب دیگر مصالحه کند، احزابی که هیچ یک از آنها با اصلاحات مدنظر اردوغان برای قانون اساسی موافق نبودهاند. از این نظر میتوان گفت که نتایج این انتخابات بهطورکلی شکستی برای حزب عدالت و توسعه است و بهطور اخص شکستی برای اردوغان محسوب میشود. جالب اینجاست که اردوغان توانسته بود افت اقتصادی ترکیه را (که در آخرین سالهای دهه 90 در فرآیند توسعه ترکیه نهادینه شده بود) بهبود بخشد، اما با این حال او این آزمون را بدون آنکه به اقدامات اقتصادیاش توجه شود، واگذار کرده است. او چند وقت پیش وقتی سوار بر اسب عثمانی شده بود گمان نمیبرد که این اتفاق برایش رخ بدهد چون تمام قد در این خیال فرو رفته بود که تنها کسی است که میتواند جذبه عثمانی را به ترکیه برگرداند اما حالا شهروندان ترکیه به او گفتهاند که به فهم و درک سیاسی اردوغان بدون ائتلافش با احزاب دیگر اطمینانی ندارند. مردم نقش شاخصها و نماگرهای توسعه را در دنیای امروز ایفا میکنند. آنها دماسنج رشد و پیشرفت هستند و این حقیقت را دریافتهاند که به واقعیتها ایمان بیاورند، نه به تمثیلها و نمایشها. چنین چیزی میتواند برای کشورهای منطقه که در چند سال گذشته مدیران شعاری و تمثیلی را تجربه کردهاند، یک حرکت تحولی و روبهجلو باشد. یعنی یک الگو هم از این حیث که مردم بدانند نباید در ساختارسازی برای توسعه دل به رویاهای بیجهت بدهند و هم برای مدیرانی که گمان میبرند با رویاسازی میتوانند فضا را بهسمت خود بچرخانند. البته به نظر من مردم در اولویت اندیشه به این اتفاق در ترکیه هستند. آنها باید در رفتاری مدنی جلو بیایند و رویا را از توسعه بیرون برانند. شهروندان ترکیه قدم نخست را در مسیر این هدف برداشتهاند.
نشریه: روزنامه شهروند