کاربلدان را جایگزین کارنابلدان کنید

این روزها شاید جدی‌ترین پرسش در محافــــــل کارشناسی این باشد که دولت یازدهم را چه افرادی تشکیل می‌دهند یا چه کسانی قرار است که صندلی‌های کابینه را در اختیار بگیرند. شکل گرفتن این پرسش‌ها بدون شک نشان از یک نگرانی بزرگ در میان کارشناسان و دانشمندان توسعه کشور دارد که ریشه آن را نیز باید در فقدان تخصص‌گرایی در چند سال گذشته جست‌وجو کرد. در واقع کار به جایی رسیده است که همه کارشناسان از آدم‌هاو تیپ‌های مختلف سخن می‌گویند که تنها آن‌ها می‌توانند با حضور در کابینه، توسعه ایرانی را از بلایی که گرفتار آن شده است نجات دهند. این ماجرا یا این پرسشگری درباره دولت آینده هرچند از یک سو کار را برای دولت منتخب کمی با حواشی زیاد همراه می‌کند اما از سوی دیگر نشان می‌دهد که یک دغدغه بزرگ در میان نخبگان کشور وجود دارد و آن هم چیزی نیست جز این‌که امور اجرایی کشور را چه کسانی قرار است در اختیار بگیرند. چنین پرسشی شاید در سال‌های گذشته از روی کنجکاوی یا هیجان‌های ناشی از بده‌بستان‌های خبری شکل گرفته باشد ولی در حال حاضر همه زیربنای موجود در شکل گرفتن این پرسش ویرانی‌هایی است که در توسعه ایران به‌وجودآمده و تبدیل به یک بحران شده است. خیلی ساده باید به مدیران دولت آینده گفت که کار آن‌ها در چینش کابینه بسیار سخت‌تر از دولت‌های قبلی است چون اکنون همه انتظار دارند که نیروها و مدیران بعدی بیایند و آثار ناشی از فعالیت مدیران هشت سال گذشته را بروبند و فضایی نو برای توسعه در ایران رقم بزنند. متاسفانه درست از روز 24 خرداد نیز بر تنور این انتظار دمیده می‌شود و حتی گاهی اوقات بعضی به‌گونه‌ای سخن می‌گویند که انگاری مدیران دولت یازدهم باید در مدت زمانی بسیار کوتاه ردپای هشت‌ساله را از پیکر توسعه پاک کنند. البته حتما بسیاری از مردم یا طرح‌کنندگان تقاضاهای مختلف حق دارند چون بدون تعارف نمودار توسعه در ایران کمر خم کرده است و به خاطر کار نابلدی مدیران اجرایی اکنون به روزی افتاده است که شاید در چند سال گذشته کسی فکرش را هم نمی‌کرد که با بیشترین درآمدهای نفتی، بیشترین خمودگی در توسعه شکل بگیرد. فارغ از همه این‌ها البته این مسائل، یعنی کارنابلدی مدیران اجرایی و زیانی که نصیب توسعه شده است، می‌تواند سکوی پرتابی برای دولت آینده باشد. به عبارتی، درست است که نتیجه کار مدیران در چند سال گذشته کج روی پیکان توسعه بوده است اما این توفیق اجباری و پرهزینه را برای کابینه بعدی ایجاد کرده است که فقط دست به سمت مدیران کاربلد و باتجربه دراز کنند و از سوی دیگر دانش، اندیشه و تجربه‌اندوزان را به بایگانی نفرستند. در بهترین حالت می‌توان این‌گونه تفسیر کرد که هرچند در هشت‌سال گذشته کارنابلدی مدیران بلای جان توسعه کشور شد اما این اجبار را به وجود آورده است که درها روی کاربلدان و کاردانان گشوده شود. منتها باید توجه داشت که این اتفاق یک پیش‌نیاز دارد و آن هم چیزی نیست جز «تعهد در پیداکردن تخصص». به باور من آدم‌ها فقط یک نام هستند و یک نشانی از دایره عملکردشان که حتما مولفه‌هایی مهم هم محسوب می‌شوند منتها این نکته را نیز نباید فراموش کرد که در حال حاضر بیشتر از افراد، عملکردها و توان آدم‌ها در به کار انداختن پیکان اجرایی کشور اهمیت دارد. به بیان دیگر این پرسش باید ملاک انتخاب نیروهای اجرایی باشد که آدم‌ها چگونه کار می‌کنند و تحلیل این «چگونگی» ملاک انتخاب مدیرانی برای فردای توسعه در ایران باشد. در چند سال گذشته این پرسش که آدم‌ها قرار است چگونه کار کنند دفن شد و این پرسش ملاک عمل قرار گرفت که چه کسی مدیر اجرایی شود تا بهتر بتواند اهرمی برای هدایت فرامین عمودی در دولت باشد. از این رو تنها می‌توان یک جمله به دولت آینده گفت که می‌تواند به اندازه همه نامرادی‌های موجود، اوضاع توسعه را مطلوب کند: «آقایان، کاربلدان را جایگزین کارنابلدان کنید. همین.»

کاربلدان را جایگزین کارنابلدان کنید

 

نشریه: روزنامه بهار