یارانه حق تولید است
اجرای فاز دوم هدفمندسازی یارانه ها در گفت و گو با نادر هوشمندیار، استاددانشگاه
فاز دوم هدفمندسازی یارانه ها بدون تعارف این روزها بخش بزرگی از جامعه را درگیر خود کرده است و یا به عبارتی دیگر همه شهروندان با جدیت ماجرای یارانه ها را نگاه می کنند تا ببینند در نهایت چه اتفاقی برای اجرای فاز دوم یکی از پر سر و صداترین پروژه های اقتصادی رخ می دهد. این ماجرا هم از زمانی آغاز شد که مدیران اقتصادی دولت خواستند تا گروهی از مردم یا افرادی که برای تامین نیازهای خود مشکل اقتصادی ندارند، برای بهبود فضای اقتصادی کشور از دریافت یارانه انصراف دهند. هر چند که هنوز مشخص نیست چه تعدادی از مردم به دعوت دولت پاسخ مثبت می دهند اما وزیر اقتصاد در آخرین دیدار خود با نمایندگان مجلس اعلام کرد که 10 میلیون نفر شناسایی شده اند که نیازی به دریافت یارانه ندارند. ماجراهای یارانه و اوضاع احوال نه چنان خوشایند تولید در بزنگاه اجرای فاز دوم هدفمندی بهانه ای بود تا با نادر هوشمندیار گفت و گو کنیم. او دکترای اقتصاد دارد و استاد دانشگاه است. هوشمندیار معتقد است دولت چاره ای جز اجرای فازدوم ندارد و تولید کنندگان نیزدرواقع برای نجات دولت و در نهایت اقتصاد ملی اجرای فاز دوم را می پذیرند. متن این گفت و گو در ادامه آمده است:
این روزها در همه محافل صحبت از اجرای فاز دوم یارانه ها در میان است و همه شهروندان با اما و اگر و نگرانی های خاصی از اجرای فاز دوم یارانه ها سخن می گویند. به نظر می رسد جامعه ما دچار نوعی واهمه شده است. آیا شما این مساله را قبول دارید و به نظر شما آیا جامعه آمادگی اجرای فاز دوم هدفمندی را دارد؟
نباید به ماجرای هدفمندی این گونه نگاه کرد. در حال حاضر به نظر من بیش از هر کس تولید کنندگان از فاز دوم هدفمندی یارانه واهمه دارند و باید هم این گونه باشد چون در فاز نخست هدفمندی یارانه ها بیش از هر کس به تولید کنندگان ظلم شد. دولت دهم در شروع هدفمند کردن یارانه ها وعده های زیادی به تولید کنندگان داد اما وقتی سناریوی یارانه ها کلید خورد همیشه تولید کنندگان گله داشتند که نه تنها چیزی از هدفمندی نصیب آنخا نشده است بلکه باید بی انظباطی موجود در اقتصاد ناشی از اجرای بد هدفمندی را بیش از هر قشر دیگری تحمل کنند. در روی دیگر سکه هم به نظر من گروه زیادی از مردم نیز واهمه دارند چون می ترسند پرداخت ماهانه آنها با مشکل مواجه شود. دولت دهم به گونه ای عمل کرد که در حال حاضر چند طیف در مقابل یارانه ها ایستاده اند. طیفی که طلبکار یارانه ها است و معتقد است که در هر شرایطی باید یارانه دریافت کند و طیفی که یارانه ها به آنها بدهکار است مثل طیف تولید کنندگان. اتفاقات جالبی در جامعه ایران رخ داده است. اکنون حتی برخی از افراد مرفه نیز مدعی دریافت یارانه هستند. در نهایت من فکر می کنم نمی توان از آمادگی جامعه سخت گفت چون نسبت های متفاوتی نسبت به یارانه ها در جامعه وجود دارد که باید آنها را عمیق تر شناخت.
شما اشاره کردید به این که حتی برخی افراد مرفه نیز از یارانه ماهانه خود نمی گذرند. چرا این گونه است این مساله را باید فرهنگی دید یا این که حق همه است که یارانه دریافت کنند؟
ببینید این که همه در ثروت اقتصادی کشور سهم دارند شکی در آن وجود ندارد اما در کشوری که اقتصادش از ساختارهای معیوب رنج می برد باید در تعریف و توجیه و تحلیل حق با دقت بیشتری رفتار کنیم. به باور من حق آن است که تولید کنندگان به جای همه مردم از یارانه ها استفاده کنند که قدرت مولد و سرمایه گذاری و اشتغال در جامعه افزایش یابد یا به تعبیر دیگر حتما یارانه ها حق کسانی است که فرسنگ ها زیر خط فقر زندگی می کنند. افرادی که در رفاه به سر می برند و یا در طبقه لوکس مصرف قرار دارند وقتی یارانه برای آنها مهم می شود، حتما به لحاظ فرهنگی باید مورد ارزیابی قرار بگیرند. این حرف البته به معنای آن نیست که آنها حق ندارند بلکه به لحاظ فرهنگی باید اتفاقی در آنها افتاده باشد که در چنین شرایطی پا به پای نیازمندان برای یارانه دست دراز می کنند. از سوی دیگر رفتار دولت ها نیز در شکل گیری این فرهنگ موثر بوده است. طیف گسترده ای از مردم می گویند به یارانه نیاز ندارند اما می خواهند سهم خود را از یارانه بگیرند که نصیب دولتی ها نشود. این حرف نشان می دهد نحوه مواجه مردم با دولت در ظرف فقدان اطمینان قرار دارد که کار را در بسیاری از حوزه ها با مشکل همراه کرده است.
آقای دکتر به نظر شما اگر دولت بتواند برنامه هایش را در فاز دوم هدفمندی اجرایی کند، اوضاع صنعت و تولید بهینه می شود؟
قبل از هر چیز بگویم که دولت با کسری شدید تراز پرداختها در ماجرای هدفمندسازی روبرو است . به عبارتی منابع حاصل از اجرای فاز اول در مقایسه با مصارفش کسری 40 درصدی دارد. پس دولت در شرایطی که منابع درآمدیش از محل نفت و سایر محلها تکاپوی بودجهاش را نمیکند، ناچار است کسری تراز و درآمد را بهنوعی جبران کند. بنابراین اجرای فاز دوم بیش ازآنچه الزام برای اقتصاد باشد، یک الزام برای دولت است؛ الزامی که می تواند همه اقشار اقتصادی و اجتماعی را نیز تحت تاثیر قرار دهد. برای این الزام که به نوعی پیامدهای ملی به همراه دارد بخش های تولید کار دولت را برای اجرای فاز دوم هدفمندی می پذیرند اما نباید فراموش کرد که تولید کنندگان با این پیش فرض حتمی رفتار دولت را در اجرای فاز دوم می پذیرند که تقریبا همه آنها اطمینان دارند با اجرای قاز دوم، احتمال افزایش دوباره مشکلات صنعت بسیار زیاد است چون دولت بنابر دلیل گفته شده در شرایطی می خواهد فاز دوم را اجرایی کند که هنوز رکود دامنش را از اقتصاد جمع نکرده است. بهترین حالت برای جلو بردن پیکان هدفمندسازی رفع رکود اقتصادی و ترمیم ناهنجاری های موجود در اقتصاد است که طی 8 سال گذشته به وجود آمده اند. تا اینجای کار دولت قبول کرده است که در صورت اجرای فاز دوم هدفمند سازی 10 هزار میلیارد تومان به تولید کنندگانی بدهد که مصرف بالای انرپی دارند اما همین وعده هم نتوانسته است چشم انداز صنعت را روشن کند.
با این اوصاف به نظر شما چه باید کرد که تولید به جایگاه شایسته خود برسد و منش تولید در اقتصاد حکمرفا شود؟
کمی برای طرح این پرسش دیر شده است چون اکنون در شرایطی قرار داریم که دولت به دلیل قرار گرفتن در فضایی که طی سال های گذشته برای اقتصاد به وجود آمده است درواقع چاره ای ندارد جز این که فاز دوم را اجرایی کند. ولی فارغ از این بحث به نظر من دولت باید برای بلند مدت به فکر فرهنگ سازی و ترمیم میزان اطمینان مردم به دولت باشد. در این صورت است که دولت می تواند فاجعه ای که تحت عنوان نقدینگی شکل گرفته است را کنترل و مهار کند. این یک طنز است که در طول 8 سال مدیران اقتصادی میزان نقدینگی تاریخی کشور را که کمتر از 100 هزار میلیارد تومان است به بالای 600 هزار میلیارد تومان پرتاب کنند و از سوی دیگر به گونه ای اقتصاد را هدایت کنند که در اوج این نقدینگی بنگاه های صنعتی به خاطر نداشتن نقدینگی ورشکست شوند. تجدید حیات صنعت نیاز به این ندارد که ما خیلی پیچیده شویم، خیلی پیچیده حرکت کنیم و تمام ذهنیت و برنامه های خود را بر مبنای سخت افزار قرار دهیم. اتفاقا رشد صنعت نیاز به عقلانیت نرم دارد. ما نیاز داریم که هم خودمان و هم مردم باور کنند تولید اصل است و این اتفاق زمانی رخ می دهد مرز بین مردم و دولت اصلاح شود.
نشریه: روزنامه فرهیختگان