اقتصاد و یک سال دیگر

 چند سالی می‌شود که نام‌گذاری سال در روز نخست فروردین و در نخستین لحظه‌های آغاز سال از سوی مقام معظم رهبری با نام، ایده و ‌انگیزه‌بخشی اقتصاد همراه است و در واقع این مساله نشان می‌دهد که سیاست‌گذاری کلی نظام، به تحرک و تحول در حوزه اقتصاد دلبستگی و نگاهی خاص دارد. به همین خاطر می‌توان نتیجه گرفت که نشان دادن مسیر در جهت شکوفایی اقتصاد (که در واقع اصلی‌ترین نیاز کشور نیز محسوب می‌شود) هم بسیار آگاهانه صورت می‌گیرد و هم این خط‌مشی را مشخص می‌سازد که همه باید در جهت شکوفایی اقتصاد گام بردارند.

به‌طور طبیعی برای گروهی این حرکت باید مترادف با برداشتن موانع باشد و برای گروه دیگر پیش راندن و پیش رفتن در مسیری که به شکوفایی اقتصاد منجر می‌شود. به عبارتی می‌توان به این مجموعه این گونه نیز نگریست که در ابتدا، یک سال به نام و جهتی اقتصادی مزین می‌شود و در ادامه باید این نام‌گذاری در مرحله بعد و توسط همه اقشار مردم به واقعیت و هدف نزدیک شود. طی چند سال گذشته در مرحله نخست این فرآیند دو مرحله‌ای، رهبر معظم انقلاب به خوبی نیاز‌سنجی کرده و با نشانه‌گذاری اقتصادی روی یک سال، محور زیست اقتصادی و حتی اجتماعی را در مرحله اول تعیین می‌کنند. اگر در سال‌های گذشته و در انتهای هر سال نتیجه مطلوبی به دست نیامده به‌طور قطع مشکل از مرحله دوم بوده است که نتوانسته وظیفه خود را به نحو احسن در اجرای یک ایده متکی بر نیاز کشور، انجام دهد.
حالا چرا این اتفاق رخ می‌دهد و همواره نیز تکرار می‌شود؟ به نظر من گیر کار در آنجاست که وقتی سیاست کلی در ابتدای سال، جهت‌گیری‌های اقتصادی را نشان می‌دهد همه کارشناسان، فعالان، مدیران اقتصادی و بدنه بزرگی از جامعه نگاه خود را به دولت معطوف می‌کنند. البته بی‌شک دولت هم سهمی بزرگ‌تر از همه گروه‌های اجتماعی در اقتصاد دارد و هم زاویه عمل و رفتار او در حوزه اقتصاد بسیار بیشتر از سایر شهروندان است، ولی به‌طور قطع وقتی می‌خواهیم اصلاح اقتصادی را به‌عنوان یک سیاست کلی کلید بزنیم، همه شهروندان، چه دولتی و چه خصوصی باید به یک اندازه برای ایجاد این اصلاح و تحول تلاش کنند. اما به نظر می‌رسد نه‌تنها این اتفاق رخ نمی‌دهد، بلکه برخی گروه‌های بزرگ و تاثیر‌گذار سیاسی از همان ابتدای سال، هدف‌گذاری اصلی برای تلاش در 12 ماه آینده را نیز وارد یک فاز دو قطبی سیاه و سفید می‌کنند. به نوعی که با شروع روزهای کاری سال انگ‌های ریز و درشت سیاسی و اقتصادی به دولت یا سایر گروه‌های غیر همسو آغاز می‌شود که فعالیت آنها هیچ‌ربطی به‌عنوان سال یا هدف کاری سال ندارد. به‌طور قطع بهترین کار برای اجرای ایده سالانه این است که همه خود را برای تحقق آن موظف بدانند. مخصوصا در شرایط فعلی توسعه ایرانی که گره‌ها و ناهمواری‌های اقتصادی بیش از هر زمان دیگری می‌تواند خطرساز و مهلک باشد.
این که بگوییم یا گمان کنیم دولت تنها مخاطب خط‌ مشی و سیاست‌گذاری‌های کلی سالانه است، به نظر نگارنده اوج بدسلیقگی در تحلیل یک اقدام شایسته در نام‌گذاری‌های سالانه با رویکرد و ‌انگیزه‌های تلاش اقتصادی است. برای اجرای یک ایده متعالی حتما و بی‌شک همه باید آستین‌ها را بالا بزنند. اگر دولت به اندازه سهمی که دارد باید در رفع موانع تلاش کند، سایر گروه‌های اجتماعی نیز باید به این درک برسند که سنگ‌اندازی یا مانع‌تراشی در مسیر توسعه، بی‌تحرکی، قانون‌گریزی‌های اقتصادی، رانت و خلق فسادهای ریز و درشت نیز بدترین پدیده‌ها در اجرای ایده‌ها و آرمان‌های اقتصادی محسوب می‌شوند، یعنی هر چقدر هم که دولت تلاش کند این عناصر منفی باز دامنه تخریب بزرگی دارند که مانع از پیشرفت می‌شوند.
می‌توان این روایت را این گونه نیز تحلیل کرد که مرحله بعد از خلق یک ایده، شکل‌گیری درک عموم شهروندان از نیاز کشور و نسل‌های آینده به اجرای آن ایده است.
اینکه به فرض گروهی گمان کنند حق دارند هر بی‌عملی، بدعملی یا برخورد‌های سیاسی را انجام دهند، چون وظیفه سایرین رساندن کوله‌بار توسعه به مقصد است، به‌طور قطع بزرگ‌ترین مانع در رسیدن به اهداف توسعه‌ای محسوب می‌شود.
شاید بهترین اقدام در ابتدای امسال ترویج این احساس در میان همه شهروندان است که در شرایط فعلی و با توجه به گره‌های بزرگی که بعد از سال 84 در توسعه کشور ایجاد شده است، همه ما وظیفه داریم در شکل دادن و جهت دادن به توسعه تلاش کنیم. غیر از این، ایستادن در بن‌بست توسعه کشور می‌تواند همچنان تداوم یابد.