اقتصاد مقاومتی و عزم ملی
در چند سال گذشته اقتصاد ایران بحرانهای بزرگی از سر گذرانده است و به نظر میرسد دلیل اصلی شکل گرفتن این بحرانها نیز ضعف مدیریت در حوزههای اجرایی و برنامهریزیهای دولتی طی یک دهه گذشته است. در این سالها شاید واقعیترین نسخهای که برای عبور از این بحرانها و بنبستها تجویز شده است، الگوی اقتصاد مقاومتی است. اتفاقا این الگو در محافل علمی اقتصاد تا حد زیادی مورد ارزیابی و بحث و جدل قرار گرفته است و کم نیستند کارشناسان و استادان اقتصادی که میگویند برداشت دقیق و مشخص، مبتنیبر استانداردهای علمی از اقتصاد مقاومتی وجود ندارد یا اینکه حرفها و بحثهای کلی و تکراری را در قالب تحلیل و تعریف اقتصاد مقاومتی ارائه میدهند. مثلا در بهترین حالت میگویند اقتصاد مقاومتی یعنی خصوصیسازی یا گسترش تولید و بحثهایی از این دست که دانشجویان سال نخست اقتصاد هم با آنها آشنا هستند و بارها آنها را شنیدهاند یا در جزوههایشان از ضرورت آنها خوانده و فرا گرفتهاند. بهطور حتم البته هنوز نمیشود به شکل علمی برای این پروژه اقتصادی تعریف یا خط مشی مشخصی ارائه داد، اما نباید آن را با برداشتهای سطحی و تکراری نیز همراه کرد. شاید در شرایط فعلی بهتر باشد اتفاقا در مقابل آفت بزرگی که گریبان اقتصاد ایران را گرفته است، به یک مدل مقاومتی اندیشید تا بتوان از بند ناملایمات و گرههای کور اقتصادی آسوده شد. از همین منظر میشود مقاومت را بهعنوان پروسهای تعریف یا فهم کرد که در آن همه شهروندان و مدیران اجرایی و هر فرد یا گروهی که در جریان اقتصاد نقش ایفا میکند، باید روند اصلاح را از خود شروع کند و با مقاومت در مقابل هر پدیدهای که منجر به شکلگیری افت در اقتصاد میشود، پرهیز کند. این فراگیر شدن دفع مشکلات اقتصادی از حیطه «خود» باعث میشود که از یک مقیاس بسیار کوچک تا یک مقیاس بسیار بزرگ دامنه گرهها و مشکلات اقتصادی شروع به کوچک شدن کنند. به تعبیر دیگر اقتصاد مقاومتی میتواند به یک احساس، شور و غیرت درونی نیز تعبیر شود که همه دستاندرکاران اقتصادی از برنامهریزی تا اجرا باید سعی کنند شعلههای آن را در خود برافروزند. در غیر این صورت به باور نگارنده بسیار سخت میشود پای مشکلات بزرگ کنونی را از حاشیههای اقتصادی دور کرد. شک نباید کرد که بزرگترین مشکل اقتصاد ایران فساد است و این فساد بهگونهای نهادینه شده است که متولیان آن به این درک نرسند که فساد و رانتشان چه پیامدهای وخیمی برای اقتصاد ایران و آینده آن دارد، به دشواری میشود با آنها برخورد کرد؛ چون به نظر میرسد بخشی از این متولیان به جایی رسیدهاند که رفتار نامبارکشان را در حوزه اقتصاد حق خود میدانند و حتی بر این باورند که بقیه باید مسیر بهبود را هموار کنند و آنها هیچ وظیفهای جز تکرار زیست سابق خود در اقتصاد ندارند. برای همین گاهی مشاهده میشود که حتی مدیرانی که خود یا سامانه آنها یا حتی بزرگتر از این، مجموعه تصمیمساز اقتصادی آنها طی سالهای گذشته به فساد شهره بودهاند و نقش فعالیت مخرب آنها به وضوح بر همگان آشکار است نیز از اقتصاد مقاومتی سخن میگویند و بر ضرورت آن پای میفشارند، در صورتی که به نظر نگارنده اقتصاد مقاومتی با این نگاه به سیاست کلی تبدیل و تجویز شده است که در مرحله نخست افرادی که شامل حال مثال فوق میشوند، ابتدا شعار ندهند و بعد برای تحقق اقتصاد مقاومتی بهگونهای تلاش کنند که خواست ملی برای بهبود شرایط توسعه در ایران شکل بگیرد. بهطور قطع تولید برای اقتصاد ایران ضرورت دارد. خصوصیسازی باید صورت بگیرد. نیروهای متخصص باید صاحب کار شوند و تخصص جایی برای خودنمایی داشته باشد. واردات باید در جهت کاهش مصرفگرایی کنترل شود و هزار و یک مورد دیگر که بارها درباره آنها شنیدهایم و باز هم خواهیم شنید، اما همه اینها در صورتی محقق میشود که در وسعت ملی، همه ضرورت مقاومت در مقابل فساد و کجرویهای اقتصادی را درک و فهم کنند.
بدون ریشهکن کردن فسادی که این روزها به شکل گستردهای در بدنه توسعه نهادینه شده است، به سختی میتوان به آینده اقتصاد ایران امیدوار بود و این چشمانداز نیز بیشک در گرو عزم ملی و خواست همگانی برای ریشهکن شدن فساد و معرفی کسانی است که مسیر اقتصاد را با رانت و فساد با دستاندازهای مهلکی مواجه میکنند (نباید فراموش کرد که اقتصاد مقاومتی به معنی تشخیص حوزههای فساد و متعاقبا تلاش برای کنترل و بیاثر کردن آن تاثیرهاست).
سیاستگذاری برجسته برای نظام و کشور نیز حتما با این دغدغه صورت گرفته است، برای همین مدیران اجرایی برای دستیابی به اهداف دستورالعمل اقتصاد مقاومتی و رسیدن به مقصد سیاست مترقی مقاومت برای توسعه برتر، شاید بهتر باشد در کنار برنامهریزیها و تصمیمسازیهای خود، مسیر را برای مشارکت عمومی مردم در مقابله و مقاومت با حاملان فساد و رانتهای نهادینهشده هموار کنند. همه ما ایرانیها مسئولیم. باور این مساله قدم نخست اقتصاد مقاومتی محسوب میشود.
سیاستگذاری برجسته برای نظام و کشور نیز حتما با این دغدغه صورت گرفته است، برای همین مدیران اجرایی برای دستیابی به اهداف دستورالعمل اقتصاد مقاومتی و رسیدن به مقصد سیاست مترقی مقاومت برای توسعه برتر، شاید بهتر باشد در کنار برنامهریزیها و تصمیمسازیهای خود، مسیر را برای مشارکت عمومی مردم در مقابله و مقاومت با حاملان فساد و رانتهای نهادینهشده هموار کنند. همه ما ایرانیها مسئولیم. باور این مساله قدم نخست اقتصاد مقاومتی محسوب میشود.