اندیشه نفتی و مشکلات اقتصادی
یک: اقتصاد ایران در سال 1393 هرچه که بود یا هرچه که تجربه کرد، گذشت. سال 93 فقط میتواند تجربه مفیدی برای سال 94 و رشد شاخصهای اقتصادی در این سال باشد. به نظر من باید برای سال 94 با نگاهی واقعبینانه وارد طراحی سیستم اقتصادی کشور شویم به نحوی که دیگر جایی برای افسوس خوردن نباشد.
دو: به نظر من اصلیترین مشکل ساختاری ایران تولیدگریزی است، یعنی ما اگر بخواهیم به صورت اورژانسی بار مشکلات ساختاری را از اقتصاد کشور باز کنیم باید به تولید بپردازیم. از این منظر سال 94 میتواند یک شروع جدی و به دور از شعارپردازی برای تولید باشد و کاهش بهای نفت به رفع شر از سر تولید کمک میکند، چون تولید در ایران همواره معنایش برای نوع مدیریت اقتصادی کشور با تولید نفت همراه بوده است. در بسیاری از مواقع مدیران نفتی گمان میکردند همین که نفت تولید میکنند کار تولیدی نیز انجام میدهند. برای همین نفت محوری بوده است که تولید در ایران ضعیف مانده، بازار سرمایه شکل نگرفته است و بنگاههای سرمایهگذاری نیز با ترس و لرز حرکت کردهاند.
سه: اصلیترین مشکل ساختاری در اقتصاد ایران اندیشه نفتی است. این مدیریت، تولید را تبدیل به گرهای تاریخی کرده است و این گره از تورم نیز یک مشکل ساختاری ساخته است. اما چگونه؟ مدیریت ناکارآمد اقتصاد وقتی تولید را با عنوان تولید نفت درک کرده است، مدیریت بر درآمدهای ناشی از این تولید نیز به صورت دلبخواهی و کاملا به دور از استانداردهای اقتصادی شکل گرفته است. یعنی مدیریت بر درآمدهای نفتی نیز با ضعفهای فراوانی همراه بوده است. اگر درآمدهای ناشی از فروش نفت به صورت آگاهانه صرف تولید میشد حتما این اصلیترین مشکل ساختاری تا امروز نسبتا حل نسبی شده بود، ولی چون این اتفاق رخ نداده است و دولت نفتی برای تقویت بنیادهای سیاسی خود تن به راهکارهای فوری مصرف درآمدها داده بود، درنهایت درآمدهای نفتی یا از طریق واردات یا از طریق تامین کالا به هر شکل غیرمولد دیگری بر تنور تورم دمیدند. در این دور تاریخی، تورم نیز به یک مشکل ساختاری تبدیل شده است. در سال 93 دولت توانست بهطور نسبی تورم را کاهش دهد، اما این پایان کار تورم نیست، یعنی باز هم تورم در ایران مستعد است که به فوریت افزایش یابد، چون به شکل ساختاری مشکل تورم حل نشده است.
چهار: تولید، طرف عرضه را در اقتصاد ایران تقویت میکند و این مساله باعث یکسانشدن شرایط عرضه و تقاضا میشود، این مساله نیز نقش بسزایی در کم کردن وزن مشکل ساختاری تورم دارد. به دلیل ضعیف بودن تولید، چرخه بزرگ فسادی شکل گرفته است که برای نیل به اهداف مصرف همواره طرف عرضه را به شکل مصنوعی یا به شکلی که موجب تضعیف صنعت داخلی شده، تقویت کرده است. این فساد نقش زیادی در ساختاریشدن تورم دارد، چون منابع ازجمله منابع رسمی مانند منابع بانکی به جای آنکه در اختیار تولید قرار بگیرد از طریق دهلیزهای این چرخه فساد در اختیار دلالیگری، واسطهگری و ویژهخواران قرار میگیرد.
پنج: فضایی که تا اینجا از آن سخن گفتم یک مشکل ساختاری دیگر به نام بیکاری را نیز موجب شده است. بیکاری در حال حاضر یکی از غدههای بد اقتصاد ایران است که موجب نگرانیهای فراوانی شده است چون بیکاری میتواند موجب ایجاد انگیزه برای آشوبها و آسیبهای اجتماعی شود. مشکل ساختاری تولید دلیل اصلی این بیکاری است، اما اگر برطرف کردن ناهمواریهای تولید در دستور کار اقتصاد ایران در سال 94 قرار بگیرد، میتوان امیدوار بود که نیروی انسانی زیادی در بخش عرضه مشغول به کار شوند.
شش: وجود مشکل ساختاری تولید همانطور که گفته شد منجر به شکلگیری چرخه فساد شده است و عملکرد این چرخه فساد در استفاده از منابع بر قطر مشکل ساختاری تورم و بیکاری افزوده است. حالا این نکته را نیز باید یادآور شد که در چنین شرایطی اصلا نباید انتظار داشت که تورم به شکل تاثیرگذاری کاهش یابد یا تاثیر کاهش آن به راحتی دیده شود. در سال 93 به دلیل تغییر تیم مدیریت اقتصادی کشور، کاهش نسبی تورم اتفاق مثبتی برای اقتصاد بود، اما تاثیر آن بهطور طبیعی در زندگی و معیشت مردم دیده نشد، چون به نظر میرسد هنوز چرخههایی به زیان تولید و به ضرر رشد بازار سرمایه به کار مشغول هستند. در این شرایط بهرغم تلاش مدیران، تورم به شکل ساختاری کاهش نمییابد. فراموش نکنیم که برخی فسادها در سالهای قبل حتی اجازه نمیداد سیاستهای ضدتورمی شکل بگیرد. به جرات میتوان گفت که در اقتصاد ایران این سیاستها وجود نداشت. برای همین باید با دید مثبت به کاهش تورم نگاه کرد.
نشریه: روزنامه فرهیختگان