انرژی ، آگاهی و انسان
انرژی ، آگاهی و انسان
دکتر نادر هوشمندیار
مهمترین وجه شناخت توسعه هم در مکانیزم عملکرد داخلی و هم در معیارهای برون مرزی شناخت منابع اقتصادی کشور است. یعنی بدون توجه به منابع و شناخت پتانسیل منابع کشور نمی توان به سادگی توسعه را در سرلوحه قرار داد. از این منظر فرایند دیپلماتیک و جهت گیریهای خارجی نیز در گروی منابع انرژی است. این مساله هم در حوزه سیاست و هم در حوزه اقتصاد صدق می کند آگاهی از ماهیت و واقعیت های منابع، رویکرد حضور در مناسبات بین المللی را تغییر می دهد. در واقع منابع کارکردی غالب دارند ، وجود آگاهی نسبت به کارکرد منابع قدرت امتیاز گیری را در توسعه داخلی و دیپلماتیک بهینه می کند.
به عبارتی منابع اگر به جای کارکرد مصرفی ، کارآمدی ابزاری داشته باشند ، می توانند به شاخص تقویت کننده توسعه تبدیل شوند ، البته درآمد ناشی از منابع انرژی هر چند از نظر روش شناسی علمی با پدیده ای مانند رانت همراه است، ولی با حضور مدیریت ملی و سیاست گذاری اصولی ، می توان هر جامعه ای را به سوی توسعه همه جانبه هدایت کند. در واقع منابع با همه خاصیتی که در فراگرد توسعه دارند ، برای نزدیک شدن به کارکرد واقعی ، به عملکرد مفید مدیریت ملی در سطح کلان نیاز دارند، به عبارتی باید گفت انرژی و منابع را باید با دوربین مدیریت مورد ارزیابی قرار داد ، این مساله از آن روی اهمیت دارد که این روزها بحث جهاد اقتصادی نیز با عنوان یک نقطه عطف تاریخی مطرح شده است.
انرژی بدون شک بزرگترین نعمتی است که در کشورهای تک محصولی و وابسته به درآمد ناشی از فروش منابع به نفت تبدیل شده است. در واقع سقوط ارزشی به نام انرژی در برخی از کشورها مدیون عملکرد ضعیف مدیران در یک دوره تاریخی است برای همین به نظر می رسد باید یکبار به طور اساسی نقش واقعی منابع را در توسعه مورد ارزیابی قرار داد. و بعد از آن ساختار مدیریتی را (برای بسط منابع به گونه ای که نیاز توسعه را برآورده کند) برای تغییر آگاهی نسبت به کارکرد منابع به تغییرات اساسی نزدیک کرد . یکبار دیگر یادآور می شود که مهمترین وجه شناخت توسعه ، شناخت منابع است. به باور من اتفاقا بودجه های نفتی و دسترسی بیشتر به نفت و منابع نفتی در روند توسعه نه تنها منفی نیست بلکه می تواند مثبت هم باشد، منتهی به این شرط که با آگاهی بودجه ها آغشته به نفت شده باشند.
در این صورت دیگر نیاز نیست تا توسعه به یک گره تبدیل شود و یا توسعه نفتی با عنوان پدیده ای فشل معرفی شود، بلکه در نقطه مقابل منابع کمک می کنند که توسعه با قدرت بیشتری به راه خود ادامه دهد.
این مساله اما بدون شک نیاز به همان نقطه عطف مدیریتی دارد ، هر سطوح بالای اقتصادی نیاز به آگاهی است. آگاهی از این زاویه که جایگاه واقعی منابع در فرایند توسعه شناخته شود.
برای رسیدن به این منظور بدون شک جهاد اقتصادی می تواند یک سکوی پرتاب باشد، این واژه یا این اراده با آگاهی انتخاب شده است. بدون شک دستیابی به آگاهی نیاز به حرکتی تحول گونه و انقلابی دارد. این آگاهی خیلی هم از اقتصاد ایران دور نیست. ما تجربه ای بزرگ در حوزه اقتصاد داریم و سالیان دراز با منابعی مثل نفت ، اقتصاد خود را تجهیز کردیم. پس می توانیم با انقلاب اقتصادی تغییر کارکردی در حوزه منابع ایجاد کنیم و با نرم افزاری به نام اندیشه انسانی بودجه خود را به نفت مولد آغشته سازیم . نزدیک شدن به این هدف به طور حتم باید در صدر برنامه ها قرار بگیرد. سالیان دراز است که در حوزه سخنوری پیشتاز بودیم و در نقطه مقابل بیشتر از منابع مولد فاصله گرفتیم. امروز با اتکا به انقلاب اقتصادی می توانیم آرزوهای دیرینه را جامه عمل بپوشانیم و مدیران را تبدیل به نرم افزارهای نه چنان غول پیکری کنیم که اندیشه مولد دارند و به اقتصاد مولد نیز اندیشه می کنند، یعنی اقتصادی که که می داند جای واقعی انرژی در کدام پیچ توسعه قرار دارد.
استاد دانشگاه و تحلیل گر مسایل اقتصادی
نشریه: روزنامه شرق