مجلس دهم و توسعه
انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی به پایان رسید و این پایان باید آغازی داشته باشد برای درک نیازمندیهای توسعه و پیشرفت کشور. بدون هرگونه درنگ و لکنت باید گفت این درک بیشک نخستین ضرورت برای بهینهشدن رفاه نسبی و زندگی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در کشور است. در همهجای دنیا و بر حسب تجربهای که طی دهههای متمادی به دست آمده است، نمایندگان یک ملت در نهاد قانونگذار، بزرگترین و اصلیترین وظیفهای که برعهده دارند، هموار کردن مسیر پیشرفت عمومی یا تسهیل حرکت نهادهای مختلف برای ارتقای سطح زندگی مردم در همه حوزههای اجتماعی است. در کشورهای توسعهیافته نهاد مجلس بهعنوان نهاد برتر در نمایندگی صداهای مختلف جامعه حتی بیشتر از نهادهای اجرایی در ساماندهی توسعه تلاش میکند. در کشور ما حداقل در 10 سال گذشته، مجلسهای مختلف کمترین سنخیت را با حداقلهای پذیرفتهشده و استاندارد در دنیای امروز داشتند. برای اثبات این ادعا نیاز نیست دلایل الوانی ارائه داد، بلکه حتما شهروندان به یاد میآورند که نمایندگان مجلس طی این سالها و در بیشتر اوقات بهجای آنکه نماینده مردم و نماینده گرفتاریها و دغدغه زندگی آنها باشند، نماینده تمایلات سیاسی خود یا نماینده گروه سیاسی خود بودهاند. امیدوارم این سخن بنده اسیر بدفهمیها نشود. بحث بر سر کارکرد و توان مجلسهای گذشته است تا بتواند توشهای برای آینده مجلس دهم باشد. به عبارتی مراد صرفا نقد عقلانیت ابزاری و کارکردی است. مجلسهای گذشته به راهی رفتند که با همه دردسرهایش بر سر توسعه یک اتفاق و تجربه سازنده برای نسلهای آینده محسوب میشوند. ما باید از آنها و کارنامهای که بهجا گذاشتهاند بیاموزیم که یک نماینده مجلس، نماینده یک اندیشه سیاسی نیست که با هر ناسزا شنیدن آن تفکر رگ گردنش متورم شود و مثل آب جوش، بجوشد. در همهجای دنیا نمایندگان پارلمان سیاستپیشه هم هستند، اما برای پیشبرد مقاصد سیاسی خود امکان ندارد جغرافیای توسعه را به بازی بگیرند؛ اما متاسفانه در 10 سال گذشته این اتفاق رخ داده است. بازهم یادآور میشوم که لطفا به این نقد از دریچه توسعه و اقتصاد نگاه کنید و هیچ محک سیاسی را به کار نگیرید. اینگونه راه بر ورود هر توهم تحلیلی بسته خواهد شد. به بحث نخست بازمیگردم. برای روشنتر شدن بحث ناکارآمدی مجالس در 10 سال گذشته همین نکته کافی است که به یاد آوریم در سالهای بین ٨٤ تا ٩٢ که بدترین اتفاقها برای اقتصاد ایران پیش آمد، تنها نهادی که اگر میخواست میتوانست ماجراجوییهای دولت دهم را کنترل کند، مجلس نهم بود که امروز با نگاه به میانگین فعالیتهایش در این دوره، فقط میتوان این نتیجه را گرفت که مجلسیها، تا حدود زیادی توسعه را فدای تمایلات سیاسی خود کردند وگرنه مگر میشود مجلسی با آن همه تخصصهای ریز و درشت علمی به کار مشغول باشد، آنوقت کابینه گذشته هر کاری که دوست دارد با تورم، نقدینگی، بدهیهای معوق، بدهی به پیمانکاران، تولید و... انجام دهد؟ ما متاسفانه عادت کردهایم فقط دولت را مسئول ناکارآمدیها بدانیم در حالی که در کنار دولت در آن هشت سال معروف، همواره مجلس نیز در شکل گرفتن اقتصاد کشور دخیل بوده است. برای همین مجلس دهم باید درسی بزرگ از کارنامه مجالس طی 10 سال گذشته بگیرد. به قول معروف انتخابات تمام شد و حالا نوبت کار کردن است، منتها کار کردن در این دوره مجلس بهطورحتم سختتر خواهد بود، چون مجلس دهم در ابتدای کار باید از عملکرد پیشینیان خود در سه دوره گذشته از مردم دلجویی کند و به آنها خسته نباشید بگوید. مردم در شرایط سخت امروز نمایندگانی میخواهند که برای اثبات ایدئولوژیهای سیاسی شخصی به خانه ملت نیامده باشند، بلکه دغدغه اصلیشان سربلندی، توسعه و رفاه مردم باشد. نمایندگان از فردای شروع مجلس باید طرح اجرایی این هدف را در حوزههای مختلف در اختیار داشته باشند. وقت بسیار اندک و سرعت رقبا بسیار زیاد است. اینجا باید کمی عجله کرد.
نشریه: روزنامه فرهیختگان