همه درخدمت توسعه ملی باشیم
اقتصاد ایران و به تبع آن توسعه در سرزمین ما طی سالهای گذشته فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده است یا به عبارتی تجربههای گرانبهایی را برای آیندگان از شکستها و پیروزیها یا از ناکارآمدیها و تلاش برای کارآمدی بر جای گذاشته است. به باور نگارنده از سال 1384 به اینسو، برای توسعه اتفاقات ناگواری رخ داده است، این ناگواری و ناخوشایندی ناشی از عقلگریزی، میتواند برای آیندگان توشهای بزرگ باشد، البته به شرط آنکه امروز بدانیم و بخواهیم بدانیم که آفتهای این چند سال چه تاوان تلخی برای توسعه داشتهاند و به دلیل همین آگاهی تن به تکرار تجربههای ناخوشایند بهجای مانده از روزگاران دیروز ندهیم.
به تعبیر دیگر باید آستینها را بالا زد و با جدیت مسیر توسعه را هموار ساخت. چنین تحرکی نیاز به آن دارد که نه از تاریخ انتقام بگیریم و نه بخواهیم نیروهای موجود و روندهای فعلی را به دلیل سرپوش نهادن بر تاریخ رفتارها و کردارهای خود، با گرفتاریها و مشکلات زیاد مواجه کنیم یا آنها را در چالههای کوچک و بزرگ بیندازیم. در چنین جامعهای همه ترجیح میدهند کاسب باشند به جای آنکه تلاش کنند و چیزی به اسم تولید بهعنوان زیربنای پیشرفت و توسعه ملی شکل بگیرد. در چنین فضایی، این ترجیح عمومی در همه طیفها نیز دیده میشود. یعنی به شکل گسترده تولیدگریزی رخ میدهد و این اتفاق بدترین پدیده برای توسعه است. پیش از این نیز ما چنین چیزی را تجربه کردهایم. از سال 84 به بعد شکل و الگوی توسعه به سمتی رفت که نهتنها تولید فاقد ارزش شد، بلکه واردات کالا با دلارهای نفتی به ابزاری عینی برای زمین زدن تولید تبدیل شد. از سال 84 تا سال 88 یعنی در نخستین دولت محمود احمدینژاد بهرغم آنکه بیشترین شعار واردات در مورد عدالت (نسبت به همه سالهای انقلاب اسلامی) شکل گرفت، واردات کالا به شکل سرسامآوری اتفاق افتاد. آمارهای موجود نشان میدهد میزان واردات کالا و خدمات در این سالها 268 میلیارد دلار و میزان واردات کالا به تنهایی 6/207 میلیارد دلار رقم خورده است. جالب اینجاست که در هشت سال قبل از دولت نهم، میزان واردات کالا 5/166 میلیارد دلار بوده است. یعنی هشت سال دولتهای هفتم و هشتم به اندازه چهار سال دولت نهم کالا وارد این کشور نشده است. از سال 84 تا سال 90 واردات کالا نسبت به سال 76 تا 84 بیش از 98 درصد افزایش نشان میدهد.
ارزش واردات کالا در این 6 سال برابر 304607 میلیون دلار است که تقریبا دو برابر تمام سال دولت اصلاحات، دو و نیم برابر دولت سازندگی و سه برابر دولت دوران جنگ است. ایران طی سه دهه تا سال 1390مجموعا 550/703 میلیارد دلار کالا وارد کرده است که آنطور که گزارشهای انجام شده نشان میدهد فقط 43 درصد از ارزش این واردات مربوط به سالهای 84 تا 91 است. یعنی ما (منظور از ما هم مردم هستند و هم مدیران اجرایی) عادت داشتهایم که در بهترین دوران نفتی ایران در طول تاریخ شاهد چپاول اقتصاد ملی از سوی بعضا کالاهای چینی و هرازگاهی سایر کالاهای خارجی باشیم. در سالهای 84 تا 92 فقط 6 تن الاغ، هشت هزار و 839 تن گوسفند، 45 هزار و 63 تن مرغ و خروس، 96 تن کلاهگیس، 46 تن فرآورده برای آرایش لب، 150 تن فرآورده برای آرایش ناخن دست و پا و بسیاری دیگر از کالاهایی از این دست وارد کشور شده است. واقعا ما به کدام سو میرفتیم و اکنون اگر بخواهیم به جای کسب تجربه از گذشته، از تاریخ ابزاری برای حذف یا تحقیر رقیب بسازیم، به کدام سو خواهیم رفت. این تجربه که از آن سخن به میان آمد بهطور قطع با همه تلخیهایش میتواند یک چشمانداز بزرگ برای این باشد که بدانیم آینده را چگونه باید ساخت. یعنی شکست دیروز یک فرصت است برای پیروزی در فردا، البته همانطور که گفته شد اگر تن به مصلحتطلبیهای منفعتطلبانه فردی و گروهی ندهیم. ایران امروز ما بیش از هر زمان دیگری به تولید و آرامش اجتماعی برای تبدیل شدن تولید و مولدگرایی به یک خواست عمومی نیاز دارد. برای رسیدن به آن همه موظفیم و باید تلاش کنیم.