تعطیلات را فقط مصرف میکنیم
تعطیلات چند روز گذشته مانند بسیاری دیگر از تعطیلات رسمی و غیررسمی در ایران میتواند طنزی نامطلوب محسوب شود و میتوان قبل از پرداختن به هر تحلیلی در مورد تعطیلات، این نتیجه را اتخاذ کرد که به احتمال زیاد ما شهروندان ایرانی آنطور که باید نمیدانیم و آگاه نیستیم که چگونه میشود از تعطیلات بهترین بهره (در قالب سهم تفریح هر فرد از جغرافیای زندگیاش) را برد. نمونه واضح و آشکار این ماجرا هجومی است که مردم از تهران و بعضا از بسیاری از شهرستانها به سمت شمال و خطه مازندران و گیلان میبرند. البته جای بسی خوشحالی است که این استانهای کشور میتوانند میزبان شهروندان باشند و با نسیم هر تعطیلاتی که بوزد آنها شرایط اقتصادی خود را بهخاطر پذیرایی از توریستهای داخلی ارتقا دهند، اما مساله اینجاست که بهگونهای همه توریستهای داخلی تنها مسیر شمال را برای تفریح و بهره بردن از تعطیلات
... میشناسند که انگاری ایران با همه وسعت و پهنایی که دارد فقط در استان مازندران و گیلان خلاصه شده است. برای همین در تعطیلاتی مانند چهار روز گذشته باز شاهد یک اتفاق تکراری هستیم و آن هم اینکه مسیر سهساعته تهران به چالوس به 24 ساعت نزدیک میشود و تقریبا همه مسافران وقتی به مقصد میرسند به لحاظ روانی در وضعیتی قرار دارند که میشود به جرات گفت بهرهای که از سفر در آن شرایط روانی میبرند، به نقطه صفر نزدیک شده است. تصاویری که از هجوم مردم و مسافران داخلی به شهر چالوس در همین چند روز گذشته مخابره شده است نشان میدهد در خیلی از نقاط مردم از خودروهای خود خارج شدهاند و درست در وسط جاده چادر زدهاند و مشغول استراحت هستند. نکته جالب اینجاست که آنها چهار روز تعطیل در اختیار داشتند که بیش از یک روز از آن را در مسیر رفت و بیش از یک روز آن را نیز در راه بازگشت هستند و در بهترین حالت فقط 36 ساعت یا یک روز و نیم از چهار روز تعطیل آنها صرف سفر و حضور در مقصد مسافرت میشود. شهروندان 24 ساعت در راه هستند تا به چالوس برسند و 24 هم در راه هستند تا از چالوس برگردند، در صورتی که اگر همین زمان را بهطور مثال صرف رفتن به طرف جنوب مثل یزد، اصفهان، شیراز، تبریز، اردبیل و... (بهعنوان یکی از مطرحترین شهرهای توریستی جهان) میکردند در 24 ساعت میتوانستند 6 بار مسیر هشتساعته یزد و سایر شهرهای توریستی را بروند و برگردند، اما ترجیح آنها تحمل یک شکنجه ناشی از ترافیک است تا اینکه سایر نقاط دیدنی کشور را برای انجام سفر برگزینند.
واقعا چرا باید اینگونه باشد؟
به نظر نگارنده دلیل همه گرفتاریها و اتفاقات عجیب و فاقد کارکرد مثبت را میتوان در افت توسعه و شرایط نامطلوب توسعه در ایران پیگیری و جستوجو کرد. در مورد سفرهای فاقد کیفیت سفر نیز کارشناسان میتوانند گفتوگو کنند و به تحلیل مشخص برسند که چرا باید در یک دوره چهارروزه یا 96 ساعته تعطیلات، مردمی که عازم سفر هستند باید بیش از 48 ساعت در ترافیک بمانند و فقط یک نقطه را از یکی از پرتعدادترین مراکز توریستی جهان برای سفر برگزینند. بهطور قطع علت اصلی این ماجرا در فرهنگ توسعه کشور و به بیان سادهتر در فرهنگ رفتاری مردم نهفته است. شکی نیست که جریان مصرف در ایران شکلی نامتعارف نسبت به استانداردهای جهانی دارد. درواقع ایران و مردم ایران جزء مصرفکنندگان نامی و مطرح جهان هستند و در همین راستا کالایی نظیر سفر را نیز با تمام وجود فقط مصرف میکنند. به عبارتی دیگر، مصرف تمامعیار فاقد هر نوع خلق ارزش افزوده کیفی میتواند حتی عقلانیت را در بهره بردن از پدیدهای نظیر تعطیلات با مشکل مواجه کند. در سفر کردن اگر ملاک، استفاده بهینه از وقت و زمان سفر باشد و همچنین اگر درکی از خلق ارزش افزوده توریستی وجود داشته باشد، حتما خیلی از شهروندان به این سمت میروند که با دیدن سایر پدیدههای تاریخی و طبیعی، سطح کیفی و اندوخته ذهنی خود را افزایش دهند. اما وقتی ملاک در مورد سفر نیز فقط مصرف باشد بهطور حتم جمع بیشتری از مسافران براساس یک رفتار شرطی شده، همه نقطهای را انتخاب میکنند که به باور آنها بیشتر میتواند تامینکننده خواستههای مصرف باشد. البته باید به انتخاب شهروندان احترام گذاشت و هرگونه وسیله آسایش آنها را فراهم کرد. اما جالب است بدانیم ما در یک شرایط نامطلوب دوطرفه قرار داریم از یکسو برای هر روز تعطیل، اقتصاد کشور حدود 1428 میلیارد تومان زیان را تجربه میکند و از سوی دیگر ظاهرا خیلی از ما شهروندان نمیدانیم که طریق بهره بردن از تعطیلات و مزایای سفر چگونه است، یعنی آیا شهرهای تفریحی از حداقل استانداردهای گردشگری برخوردار هستند و سیستم توریسم جذبی مهیاست یا تقریبا همه تعطیلات و سفر را صرفا مصرف میکنیم، بدون در نظر داشتن حداقل تحولات و تبادلات فضای بهرهبرداری اقتصادی، اجتماعی، تفریحی و معنویی، از اینگونه سفرها.
روزنامه فرهيختگان