برجام را منتقدانش خلق کردند

 

این روزها مصادف است با سالروز نهایی شدن مذاکرات هسته‌ای ایران یا امضای برجام که توانست یکی از مهم‌تریـن آوردگاه‌های تاریخ دیپلماتیک جهان را به نام ایران ثبت کند. به‌طور قطع و به درستی رسانه‌های جمعـــی و شبکه‌های متعدد اجتماعی و گروه‌های سیاسی از هر طیف و از هر طبقه فکری باید این روز را فراموش نمی‌کردند و همان‌طور که شاهد بودیم نه‌تنها از یاد نرفت بلکه هر فرد و هر گروهی از نگاه خود یک‌ساله شدن امضای برجام را تحلیل و ارزیابی کرد. البته باید تاکید کرد که این روزها فقط امضای برجام یک‌ساله شده است و همان‌طور که ریاست‌جمهوری نیز تاکید کردند.

از زمان اجرای این توافق تاریخی فقط 6 ماه می‌گذرد؛ 6 ماه یا 180 روزی که به باور بسیاری از منتقدان برجام باید حتما فیلی به هوا می‌رفت و همه گره‌های ریز و درشتی که طی سال‌های 84 تا 92 به واسطه بخش بزرگی از همین منتقدان بر پای توسعه ایران زده شد، باز‌می‌گشت. تاریخ برجام برای ما ایرانی‌ها حتما نباید یک اتفاق ساده یا یک روند معمولی در روزشمار رسمی کشور باشد. به باور نگارنده این تاریخ باید نشانی از همت ایرانی‌ها باشد که توانستند به تنهایی مقابل 6 کشور بزرگ و صاحب اقتدار جهانی بایستند و براساس منطق و عقلانیت دنیای امروز حق خود را بستانند. به دور از هر‌گونه شعار و تحت تاثیر قرار گرفتن یا به دور از هر‌گونه تن دادن به وابستگی‌های سیاسی، همه می‌توانند شهادت دهند که ایران قبل از برجام به جایی رسیده بود که دور‌از ذهن نبود با گره‌های بزرگ و برخوردهای شدید جهانی مواجه شود. این که مردم ایران حتما با رشادت خود می‌توانستند جواب درخور و شایسته‌ای به این برخوردها بدهند بحث دیگری است اما واقعیت آن است که در کنار همه تحلیل‌هایی که می‌شود ارائه داد، نمی‌توان این مساله را نادیده گرفت که اگر این برخوردها شکل می‌گرفتند هزینه‌های بسیار سنگینی را به توسعه ایران تحمیل می‌کردند که به دلیل هشت سال بی‌کفایتی مدیران اجرایی به‌طور قطع زیربنای استواری برای حفظ و ثبات توسعه باقی نمانده بود وبه سادگی این احتمال وجود داشت که شیرازه توسعه ایرانی از هم بپاشد. پس دلواپسان و بخشی از منتقدان برجام که این روزها با ایده‌های سیاسی خود و از دریچه منافع سیاسی و گروه‌های مطلوب خود به انتقاد از برجام اقدام می‌کنند، در عین‌حال که انتقاد حق‌شان است به این موضوع نیز توجه کنند که اگر روند مدیریت‌های نافرجام و ویران‌گر مدیران اجرایی از طیف مطلوب آنها نبود، بدون شک هیچ نیازی هم نبود که مدیران دولت یازدهم مجبور شوند برای از بین بردن تحریم‌ها و بی‌اثر کردن قطع نامه‌ها راهی این مذاکرات شوند. به عبارتی شکل گرفتن این مذاکرات، در این حد و در این سطح از دریافت و ارائه امتیازهای مختلف و متعدد ناشی از سطح رفتار و تعامل برخی از منتقدان امروز (در چند سال قبل از برجام) است که اکنون حتی به سایه برجام هم ترحم نمی‌کنند. این واقعیت را از یاد نبریم که دولت یازدهم، شرایطی را تحویل گرفته بود که به لحاظ داخلی بیش از 1392 واحد صنعتی تعطیل شده بود، نقدینگی غیر مولد به 800 هزار میلیارد تومان رسیده بود، تورم بالای 40 درصد بود، بدهی معوق از پنج هزار میلیارد تومان در سال 84 به چند 10 هزار میلیارد تومان رسیده بود، ناکارآمدی مدیریتی بیشتر از هر زمانی وجود داشت و بی‌شمار از این نتایج نامطلوب روی دست باقی‌‌مانده بود. به لحاظ خارجی نیز بی‌کفایتی مدیران اجرایی ما را به جایی رسانده بود که دائم زیر سایه تهدید بودیم و همه سرمایه‌گذاران از کنار ایران عبور می‌کردند و ترجیح می‌دادند داخل کشور ما نشوند. این شرایط معلول علتی به نام مدیریت‌های 84 تا 92 بود. حالا جالب اینجاست آنها به جای آن‌که در سالروز برجام تعامل، اندیشه، سخن‌گفتن، وحدت و اتحاد را سرلوحه خود قرار دهند به‌گونه‌ای عمل می‌کنند که بیشتر سنگ‌اندازی مقابل وحدت و انسجام است. به‌طور قطع برجام، شکل گرفتن، ضرورت آن و به نتیجه رسیدن آن تا حد زیادی نتیجه رفتار همین منتقدان امروز است و حالا حداقل مزیتی هم که داشته باشد این است که به دنیا و انسان امروز نشان داد که ایرانی‌ها عقلانیت را پاس‌دارند و برای سخن گفتن و شنیدن احترام زیادی قائل هستند. ای کاش فقط در این حد در روزهایی که سالروز برجام را در خود جای داده است برای آن احترام قائل شویم.

روزنامه فرهيختگان