ترافيك بيهوده در مدار توسعه
شرايط اين روزها به گونه ای شده است كه مي توان با قاطعيت گفت همه ما ايراني ها به شدت شاهد برخوردهای كلامي يا ترافيك تضاد ميان افراد و گروه های مختلف سياسي هستيم؛ البته اين اتفاق به نوبه خود پديده نا مباركي نيست و حتي مي توان گفت حضور گروه های مختلف سياسي و اجتماعي در كنار يكديگر و شايد حتي در مقابل يكديگر، نشان از زنده بودن و پويايي روابط و مناسبات اجتماعي دارد اما در كشور ما، درست در نقطه مقابل اين تحليل، يك پيچ بزرگ وجود دارد كه نمي توان آن را آفت ندانست يا حكم به نامباركي اش نداد؛ اين پديده چيزی نيست جز حضور مديران اجرائي در قلب بگو مگوها و ترافيك تضادهای فكری كه خودش را به شدت به جامعه ايراني تحميل كرده است. در نگاه نخست، شايد بشود گفت يك مدير مي تواند نقشي در گفتار اجتماعي و سياسي كشور داشته باشد اما واقعيت اينجاست كه وقتي يك مدير گرفتار حلقه تكميل توسعه مي شود، اين حضور در بساط ناملايمات سياسي به دو شكل برای او و درنهايت برای بهينه شدن زنجيره توسعه، دردسر مي آفريند. درواقع يك مدير اجرائي در چنين شرايطي بهترين زمان خود را كه مي تواند صرف آفت زدايي از توسعه كند، آلوده به بحث هايي مي كند كه شايد اكثر آنها ارزش افزوده ای برای فرايند توسعه ندارند. از سوی ديگر، به طور مستقيم و شايد ناخودآگاه، او به دليل شرايطي كه از حيث زيست اجتماعي و جايگاه مديريتي دارد، به مراتب با سرعت بيشتری، قطر ترافيك تضادها يا فرايند رفتارها و تناسب های بي فايده برای توسعه را افزايش مي دهد. به همين دليل، كارشناسان و انديشمندان توسعه در دنيای امروز بر اين باور هستند كه مديران اجرائي، يعني آنهايي كه دارای وظايف تعيين شده و مشخصي در چارت دولت هستند يا در نهادهای اجرائي مختلف هر كدام به نوعي وظيفه ساماندهي بخشي از فعاليت های سازماني را برای به سرانجام رسيدن توسعه بر عهده دارند، بايد تا آنجا كه مي توانند خود را از آفت سخن ورزی های بيهوده يا دعواهای زرگری ميان احزاب و گروه های مختلف دور كنند؛ البته اينكه دولتي از حق خود در خدمات رساني سراسری و كشوری دفاع كند، حتما حق و حقوقي مشروع است. از سوی ديگر، اينكه يك دولت از موانعي كه دولت های قبلي برای او به ارث گذاشته اند، سخن بگويد، به آن معني است كه درواقع رفتاری را ارائه داده كه دولت برای انجام آن حق دارد اما مسير دستيابي يا استفاده از چنين حقي به شكلي كاملا شفاف، مشخص و طراحي و در همه جای دنيا نيز به وفور، حركت در اين مسير تجربه شده است. دولت برای تثبيت موقعيت خود و دفاع از حقوق مشروعش مي تواند در اندازه های بسيار مطلوب از رسانه ها و راهبردهای مختلف اطلاع رساني استفاده كند اما اگر اين كار صورت نگيرد، صرف نيروی يك مدير اجرائي در جايي غير از مدار توسعه، حتما مي تواند زيان آور باشد. از سويي ديگر، اين نكته كليدی را نيز نبايد فراموش كرد كه شأن مديران و برنامه ريزان اجرائي توسعه در هر كشوری بايد مبرا از پيچيده شدن در ديالوگ های بيهوده سياسي يا سهم خواهي های متداول گروه های مختلف باشد. اگر صاحبان الگوهای توسعه يا مديران دولتي كه هدايتگران توسعه هستند به اين شأن ارج ننهند، بدون شك تمام جامعه قدر دان موقعيت های كلان در مديريت شاخص های مختلف نخواهد بود. اگر اين گونه شود، يك دولت در اوج توانايي نيز بايد در انتظار پسرفت و عقب افتادن باشد.
روزنامه وقایع اتفاقیه