توسعه در همهمه نگراني ها
در روزگار ما تحليلگران، انديشمندان و كارشناسان توسعه شايد بيش از هر زمان ديگري احساس نگراني مي كنند يا با يك گويش دلهره آور و فضايي ملتهب از نگراني، موقعيت توسعه را در ايران، در زمان حال و آينده مورد ارزيابي قرار مي دهند. در واقع «نگراني» درباره آنچه در حال وقوع است به يك اصل تبديل شده يا به زبان ديگر، وزن سخنان و كلماتي كه در ارزيابي شاخص هاي توسعه به كار گرفته مي شوند، همه داراي يك وجه مشترک هستند و آن هم چيزي نيست جز نگران بودن و نگران انديشيدن درباره مسيري كه توسعه ايراني در آن قرار گرفته است. اگر بگوييم حتي در دوران جنگ نيز كه همه زير ساخت هاي كشور مورد تهديد قرار داشت، اين همه نگراني درباره توسعه كشور شكل نگرفته بود، به طور قطع به بيراهه نرفته ايم. به نظر نگارنده، تحليلگران ايراني در يك دهه گذشته، بيشترين ضريب نگراني را تجربه كرده و ازسويديگر، بيشترين هشدارها و بحران ها را در اطراف توسعه ايراني ديده اند. طبيعي است كه بخشي از اين نگراني ناشي از كژكاري هاي حاكم بر فضاي منطقه و مناسبات جهاني است اما بدون تعارف، برانداز كردن نحوه مديريت اجرائي توسعه در سال هاي گذشته بارها به اثبات رسانده كه نوع عقلانيت حاكم بر اجراي روند توسعه يا مديريت آن در داخل كشور، دليل اصلي به وجود آمدن بسياري از نگراني هاي موجود است. اين واقعيت كه حالا به طور قطع براي بسياري از دست اندركاران امور اجرائي كشور، واقعيتي غير قابل انكار محسوب مي شود، در حالت طبيعي بايد آغازي براي عبور از بن بست ناكارآمدي ها باشد ولي اينكه چنين جرقه اي با تكيه بر تجربه هاي ناخوشايند سال هاي گذشته در بطن توسعه زده شده يا خير، پرسشي است كه نمي توان پاسخ قانع كننده اي براي آن ارائه داد. در شرايط موجود بايد يك رفتار خاص را به عنوان استراتژي براي جهش دوباره شاخص هاي توسعه برگزيد. اين رفتار به گونه اي است كه اتفاق های گذشته را فقط به عنوان آزموني تجربي براي كاهش خطاهاي توسعه در آينده مورد ارزيابي و واكاوي قرار مي دهد و بيشتر چشم بر اتفاق هايي دارد كه در لحظه شكل مي گيرند تا آينده را بسازند. در كلامي ساده تر مي توان گفت حالا ديگر بايد از كنار برخي ناكارآمدي هاي داخلي در سال هاي گذشته عبور كرد و به آنها به عنوان تجربه های تلخي نگريست كه مي توانند فرصتي براي تكرار ناپذير كردن اشتباه های گذشته باشند اما در كنار اين مسئله بايد باور كرد كه درست در كنار گوش ما و موقعيت هاي مربوط به توسعه جهاني، هر كدام از كشورهايي كه مي خواهند بار خود را براي آينده ببندند يا برنامه هاي ويژه اي براي حركت بهتر دارند يا در كارگروه هاي بزرگ، برنامه هاي مدرني را به صورت گروهي با ساير كشورها براي تقويت توسعه خود طراحي مي كنند؛ به عنوان مثال اتحاديه كشورهاي جنوب شرقي آسيا(آ سه آن) متشكل از برونئي، اندونزي، مالزي، فيليپين، سنگاپور، تايلند و ويتنام- در تلاش هستند كشورهاي عضو خود را در قالب يك منطقه اقتصادي بدون مرز به هم وصل كنند. اين مسئله مي تواند در آينده، جغرافيايي جديد از توسعه را به جهان معرفي كند كه هر كدام از كشورهاي آن براي خود يك قطب محسوب مي شوند اما همزمان در ايران هنوز فساد يك معضل بسيار دست و پا گير براي توسعه است كه مسئولان اجرائي نيز هر اقدامي انجام مي دهند، ظاهرا نمي توانند حركت آن را متوقف كنند. هر روز هم كه مي گذرد، اخبار بيشتري از فساد منتشر مي شود و عادت مردم را بيشتر از روز قبل درباره حضور فسادهاي بزرگ تقويت مي كند. به طور قطع، برنامه ريزان اجرائي كشور بايد هر چه سريع تر با كارآمدتر كردن سياست گذاري هاي عمومي خود به سمتي بروند كه بار هزينه زمان از روي دوش توسعه ايراني برداشته شود و به واسطه آن، دامنه هزينه هاي مبادله و مولديسم نيز كاهش يابد. در غير اين صورت، لحظه ها براي توسعه كشور از دست مي روند كه هر لحظه مي تواند حجم بزرگي از آينده را شكل بدهد.
روزنامه وقایع اتفاقیه