ضرورتي حياتي به نام گفت وگو
آنچه باعث شد تا اين چند خط را بنويسم، تيتر اصلي روزنامه «وقايع اتفاقيه» بود كه روز گذشته با فونت درشت به نحوي از ضرورت حرف زدن كنشگران سياسي و اجتماعي با يكديگر در قالب طرح يك «گفت وگوي ملي» سخن گفته بود. درواقع، روزنامه «وقايع اتفاقيه» به وضوح و بدون هرگونه حاشيه كلامي در تيتر سازي هاي رسانه اي، اصلي ترين نياز توسعه ايراني را كه همانا گفت وگو، گفتمان و سخن گفتن است، در پيشاني صفحه خود قرار داد تا از اين طريق يكبار ديگر، باب پرداختن به ضرورت هاي پيشرفت، رشد و توسعه باز شود. به طور قطع، تجربه كنشگري سياسي و اجتماعي در سال هاي گذشته و نتيجه اي كه براي شاخص هاي توسعه ايراني بر جا گذاشته است، اين مسئله را به اثبات مي رساند كه فقدان گفت وگوي سازنده و حاوي راهبردسازي هاي موردنياز، همواره موانع و دست اندازهاي موجود در مقابل پيشرفت و بهينه شدن توسعه را تقويت كرده است. در دنيايي كه ما زندگي مي كنيم، بسياري از تكنيسين هاي توسعه در قامت توسعه سازان جهاني با قاطعيت، گفت وگو را معجون معجزه گر ارتقاي سطح توسعه مي دانند. به عنوان مثال، بارها شاهد بوده ايم كه در يك كشور توسعه يافته، گروه هاي مختلف سياسي در آستانه انتخابات يا فعل و انفعالات سياسي، شايد تندترين برخوردهاي جناحي و تيزترين نقدها را به يكديگر روا داشته اند اما به محض اتمام تورنمنت هاي سياسي نه تنها مانعي براي جناح پيروز نيستند بلكه با گفت وگو و تعامل خود، مسير را نيز هموار مي كنند. هم اكنون شايد يكي از بدترين تصاوير برخورد سياسي در آستانه انتخابات رياست جمهوري ايالات متحده آمريكا، ميان دو نامزد رقيب وجود دارد اما مي توان با اتكا به تجربه هاي قديمي اين كشور، حكم داد كه اين رقابت تند و تيز، درست فرداي اعلام نتايج انتخابات به يك همراهي سياسي در راستای منافع توسعه ملي تبديل مي شود. متأسفانه در دايره سياست ورزي ايران از حيث بهينه شدن شاخص هاي توسعه انساني ميان كنشگران مختلف، وضعي به مراتب نااميدكننده وجود دارد. همين طور كه شاهد هستيم گروه هاي سياسي به دليل اتفاقات سياسي چند سال گذشته، هنوز در مقابل يكديگر، موضع گيري هاي تند و تيزي دارند و حتي حاضر نيستند براي برطرف شدن كينه هاي سياسي سال هاي نسبتا دور با يكديگر گفت وگو كرده يا حتي ذره اي بخشش، نثار يكديگر كنند. اين مواجهه شديد كنشگران با يكديگر، بزرگ ترين ضربه را به توسعه كشور مي زند، آن هم در دنياي امروز كه تجربه ها و انديشه هاي راهبردي توسعه، اين نتيجه را به اثبات رسانده اند كه توسعه فقط از طريق بسط تعاملات انساني حاصل مي شود كه نماد و نشانه اين تعاملات نيز گفت وگو است. آمارتيا سن، در كتاب «انديشه عدالت» با تحليل نقش نهادها و تأثير انكارناپذيري كه نهادها در شكل بندي توسعه دارند، از ظرفيت ها و پتانسيل های درون نهادي سخن مي گويد كه درواقع، پل اتصال انسان به توسعه هستند تا از اين طريق، توسعه مردم محور و انسان مدار به واقعيت تبديل شود. به طور قطع، ابزار اين شكل از توسعه يا ضرورتي كه توسعه را انسان مدار مي كند، گفت وگو است؛ پديده اي كه بايد قدر و ارزش آن را درک كرده و براي به دست آوردن يا براي مستقركردنش در بدنه فعل و انفعالات سياسي، تلاش كنيم. در اين مسير به نظر نگارنده، دولت به واسطه نقشي كه در سياست گذاري و تصميم سازي هاي كلان كشوري دارد، مي تواند كمك بسيار بزرگي باشد. برنامه ريزان دولتي بايد در سيستم سياست گذاري عمومي خود به گونه اي عمل كنند كه گروه هاي مختلف سياسي، مشوق هاي مفيدي براي پيوستن به جريان گفت وگو داشته باشند و هركدام براي برداشتن موانع گفت وگو، عمليات خود را طراحي و اجرا كنند. اين اتفاق با آگاهي بيشتر درباره سياست گذاري عمومي رخ مي دهد؛ يعني مديران دولتي بايد سياست گذاري عمومي را با راهبردهايي طراحي كنند تا عمليات گفت وگو در سطح كنش هاي اجتماعي به يك امر فراگير تبديل شود، در غير اين صورت، همچنان بايد شاهد بسته بودن فضاي توسعه باشيم.
روزنامه وقايع اتفاقيه