درد توسعه را بازگو کنیم
پس بدون شک، سیاستگذاری عمومی در دستگاه اجرائی کشور باید زمینه را برای پرداختن به گرههای توسعه ایرانی مهیا کند؛ بهگونهای که سخنگفتن و اندیشیدن به گرفتاری و گرههای موجود در جریان پیشرفت به دغدغهای عمومی تبدیل شود. همین چند سال پیش و در دوران حضور دولتهای نهم و دهم در کابینه، شاهد بودیم دگرگونه جلوهدادن ناهمواریهای موجود در توسعه کشور یا غلوکردن در تحلیل توفیقها، چه مشکلاتی را برای کشور به وجود آورد؛ بهطوریکه وقتی دولت یازدهم، مدیریت کار را بر عهده گرفت، از گوشهوکنار به وضوح شنیده میشد ویرانهای تاریخی از توسعه کشور بر جا مانده است؛ به شکلی که هنوز هم ساختارها و ساختارسازیها، هزینه و تاوان آن آشفتگی را پس میدهند. درست به همین دلیل است که پیشنهاد میشود سیاستگذاران عمومی به شکلی کاملا منسجم، مشکلات موجود بر سر راه توسعه را ارائه دهند و با سیاستگذاری خود از شهروندان و در صدر آنها از گروههای مرجع بخواهند برای عبور از موانع موجود، راهکار ارائه دهند. در چنین شرایطی، بازکردن گرهها و گذشتن از ناهمواریها به دغدغهای فراگیر تبدیل میشود و همه شهروندان میدانند مشکلات در چه حدی است و به وضوح میبینند فراخوان یا بسیجی عمومی برای برطرفکردن آنها بهراه افتاده است. نگارنده، این مسئله را به این دلیل مطرح کردم که به نظر میرسد هنوز هم پرداختن و بازگوکردن بسیاری از معضلهای موجود بر سر راه ارتقای شاخصهای پیشرفت، به برخی از گزینههای ارزشی ارتباط داده میشود؛ در صورتی که نظاممندی ارزشها و ساختار آنها در طول تاریخ، بارها نشان داده است رهاکردن واقعیتها درباره موقعیتهای مختلف میتواند فقر انگیزشی را برای پرداختن یا از میان برداشتن موانع پیشرفت برطرف کند.
وقايع اتفاقيه