رفاه و توليد، زيربناي گفت وگو با جهان

 جهان، اين روزها به سمتي مي رود كه به نظر مي رسد يك حضور يا يك فرم جديد را تجربه خواهد كرد. به قدرت رسيدن ترامپ در آمريكا و مانور و يكه تازي هاي راست افراطي در اروپا يا ناسيوناليست گرايي هاي تند و تيز و شايد هم كمي مضحك در برخي از كشورها، نظير تركيه و ماجراجويي هاي وحشيانه گروه هاي تروريستي يا دندان نشان دادن سعودي ها و ...، مصاديق بارز تجربه هاي ناخوشايندي هستند كه به طور قطع، زندگي را هر روز سخت تر كرده و راهبردهاي حضور بهينه در دنياي امروز را با گره هاي فراواني مواجه مي كنند. به طور قطع، نخستين و اصلي ترين پرسشي كه حالا به يك چالش تكراري هم تبديل شده، اين است كه در قبال اين همهمه نامطلوب، چگونه و به چه شكل بايد رفتار كرد؟ نگارنده، بر اين باور است تا امروز دولت يازدهم باوجود آنكه ميراث دار كژي ها و كژكرداري هاي اجرائي دولت هاي نهم و دهم بوده، عملكرد مطلوبي در قبال موج بداقبال حاكم بر جهان داشته است. در كف اين مطلوبيت، فقط نشان دادن تصويري از ايران به عنوان كشوري كه مي تواند سخن بگويد و براي همزيستي مسالمت آميز برنامه داشته باشد، خود به تنهايي، يك قدم و گام مثبت است اما اين موفقيت، همه آن چيزي نيست كه براي زيست در آشفته بازار جهان امروز به آن نياز داريم. به طور قطع، بخشي از مقابله با اين تصاوير ناخوشايند، تجهيز به يك ديپلماسي پويا ست اما بايد باور كنيم بخش اصلي ارتقاي سطح كارآمدي در دنياي كنوني، داشتن موقعيت هاي بكر و برتر براي زندگي در داخل مرزهاي كشور است. اگر سخن بالا را ساده كنم، به اين نتيجه مي رسيم براي داشتن دست بالا در برابر هجمه هاي حاكم بر جهان متوحش حاضر، ضرورت دارد منحني رفاه، آسايش و مطلوبيت ناشي از زندگي، فارغ از درنظرگرفتن توانايي هاي فردي، سطحي يكسان براي همه شهروندان داشته باشد. نديدن اين امكان يا توجه نداشتن به اين ضرورت براي بازكردن مسيرهاي بهينه در مناسبات جهاني، مي تواند يك ساده انگاري در تحليل سياست بين الملل و تجهيز راهبردهاي اجرائي آن باشد. ديپلمات هاي هر كشوري، تا آنجا مي توانند سفيران خوش اقبالي براي كشورهايشان باشند و همه را مبهوت خود كنند كه نمايندگان مردمي با شاخص ها و نماگرهاي در خور و قابل اعتنا باشند. اگر غير از اين باشد، در ميادين جدي و مقابل كشورهايي كه سري گرانقيمت بر تن دارند، حتما آن قدر چاله و چاه در مقابل خود خواهيم ديد كه براي دستيابي به حداقل هايي از امكانات جهاني بايد از روي بي شمار موانع بيهوده عبور كنيم. در اين نگاه، موقعيت قابل توجه شاخص هاي توليد و مولديسم در هر كشوري، جزئي جدانشدني از سياست بين الملل محسوب مي شود. تجربه هاي جهاني نيز اين همراهي و باهم بودن را بارها به اثبات رسانده اند. پس، حتما ضرورت دارد خط مشي سياست گذاري عمومي خود را در دوره اي كه قرار است گفت وگو با جهان از سوي كشور ما يك راهبرد باشد، به گونه اي تجهيز كنيم كه با سرعت مطلوب تري، دوران نامرادي در بازسازي توليد و ارائه نمايي مولد از ايران در بازارهاي جهاني به پايان برسد. اين پيروزي، حتما به قطار سياست بين الملل ما سرعت بهتري مي د هد و بي شك جدي تر نيز گرفته مي شود.

روزنامه وقایع اتفاقیه