مراقب باشیم نسل آینده را نکشیم
روزهایی را در مدار توسعه کشور تجربه میکنیم که به طور قطع ماندگاری نامبارکی را در تاریخ ، از آن خود خواهند کرد. اعتراف به این واقعیت حتما میتواند سخت و چه بسا دلهره آور باشد، اما چارهای نیست جز بیپرده سخن گفتن از گرهها و دردسرهایی که به نوبه خود میتوانند بدترین شکل و شمایل تاریخی را به نمایش بگذارند. ما برای وفاداری به نسل آينده و برای آن که بتوانیم هدیهای کمتر زخمی و آشفته را در اختیار آنها بگذاريم، چارهای نداریم جز آن که بی پرده از دردها و درماندگیهای خود سخن بگوییم تا شاید گریز از مخفیکردن نامالیمات، بتواند هر چه زودتر راهکاری برای ترمیم بنای توسعه ایرانی در اختیارمان بگذارد. واقعیت آن است که آنقدر گرههای متعدد بر سر راه پیشرفت در ایران خود را به رخ میکشند که به نظر میرسد راهی جز یک عزم ملی و یا یک تکاپوی ملی، همهگیر و با همیاری تک تک انسانهای ایرانی برای غلبه بر مشکالت بسیار عدیده موجود باقی نمانده است. نزدیک به 40 سال پیش فریاد انقالب به حق و بزرگوار ایران گوش جهان را با این ایده و آروز پر کرد که ما آمدهایم تا بر همه نابرابریها و محرمیتهای موجود خط پایان باشیم، اما حاال کار به جایی رسیده است که با وجود 15 هزار کارتن خواب، زندگی بیش از 40 درصد شهروندان زیر خط فقر، قبر خوابی در کنار فسادهای ریز و درشت اقتصادی، مانده ایم که کجای کار را به اشتباه پیچیدیم و یا در کجای این چند دهه آرمانخواهی قدمی از قدم با ناروایی برداشتیم که امروز گریبانمان را تا به این حد سیاهی پرکرده است. به طور قطع انقالب اسالمي در سال 57 بزرگترین ودیعه پروردگار برای ایران بود که توانست بساط طاغوت را در هم بپیچد و مسیر ترقی را نیز برای کشور باز کند، اما آیا ما و در صدر ما مدیران و برنامهریزان اجرایی که وظیفه داشتند میراثدار اهداف انقالبی باشند، توانستهایم به خوبی از بزرگترین رهنموردهای تاریخی خود پایداریکنیم؟ این همه نابرابری و فساد آیا ما را به جایی نرسانده است که بتوانیم بدون چپ و راست کردن یکدیگر و بدون در نظر گرفتن شاخصهای طرد شدگی سیاسی برای هم، رو در روی هم بنشینیم، سخن بگوییم و بیپروا ندانم کاریهای خود را جبران کنیم؟ چرا باید بعد از نزدیک به 4 دهه از پیروزی انقالب اسالمي، مدیرانی وظیفه اجرایی توسعه را بر عهده بگرند که در اوج در اختیار داشتن ثروتمندترین دولت ایران در طول تاریخ، بیش از 200 هزار میلیارد تومان بدهی هم بر جای بگذارند؟ آخر با کدام منطق و با تکیه بر کدام خط و سیر صنعتی میتوان بدهکاری 200هزار میلیادر تومانی ثروتمندترین دولت ایران را باور کرد و یا از کنار آن گذشــت؟ امروز آمارها و دادهها در توسعه ایرانی، مخصوصا در حوزههایی که قرار است این دادهها خط بطالنی بر نابرابری و محرومیت باشند، آنقدر تلخ و غیر قابل باور شدهاند که میشود با خیالی آســوده گفت که هر گونه تعلل در بازسازی و ترمیم جغرافیای این دادهها به طور قطع خیانتی بر نسلهای آينده است. فساد اقصادی از یک سو همراه با گشاد شدن روز به روز فاصله طبقاتی از سوی دیگر و همچنین رشد شدید نابرابری در مناطق مرکزی و حاشیهای کشور نواری از ناامیدی را به وجود آورده است که خود میتواند یک تهدید برای امنیت ملی باشد. برای همین حتی ثانیهها هم در دوران ما باید ارزشی به مراتب بزرگ داشــته باشند. تعارفهای سیاسی و یا ایجاد پوشش برای برخی از ارزشهای غیر واقعی و خود ساخته از سوی گروههای سیاسی، اگر مانعی در مسیر مقابله با فساد و نابرابریها ایجاد کنند، حتما تله مرگی برای توسعه ایرانی خواهند بود. از این رو مدیران اجرایی، گروههای مرجع، فعاالن سیاسی و اجتماعی و هر کس از شهروندان که میتواند مکثی بر این بیتفاوتی همگانی باشد، باید بداند نقشی تاریخی بر عهده دارد که دیر ادا کردن آن مهلتی دوباره برای ادامه حیات فساد گستردهای است که گریبان توسعه ایرانی را در مشت گرفته است. درنگ دیگر جایز نیست. بسيج و اتحاد برای غلبه بر این سیاهی و ناکار آمدي دستگاههای اجرایی، حتما از نان شب هم واجبتر است. وگرنه نیستی را به نسل آینده هدیه خواهیم داد.
روزنامه آرمان