رفع تحریم‌ها و ضرورت کارکردن

در چند هفته گذشته تقریبا محور بحث و گفت‌وگو میان همه گروه‌های اجتماعی به دوران پساتحریم مربوط می‌شود. فارغ از اینکه هرکدام از این گروه‌ها چه نقش، جایگاه و کارکردی در محور توسعه کشور دارند، می‌توان با قاطعیت گفت که ماجرای پساتحریم برای همه یک دریچه رو به آینده است که می‌شود از آن جغرافیای فردای کشور را با امیدواری بهتر یا حداقل با شفافیت بیشتری تماشا کرد. اغراق نکرده‌ام اگر بگویم بسیاری از گرو‌ه‌های اجتماعی با خوشحالی از رفع تحریم‌ها سخن می‌گویند و بر این باورند که به‌زودی همه گره‌ها باز می‌شود و توسعه در ایران، با همه زیرمجموعه‌هایی که دارد با سرعت مطلوب‌تری به هدف خود نزدیک می‌شود. امیدواری البته مولفه بسیاری مثبتی است، مخصوصا آنکه بتواند به اجرای برنامه‌های نظام‌مند پیشرفت یاری برساند؛ اما مشکل دقیقا از جایی شروع می‌شود که این امید نگاهی واقعی و در تعامل با واقعیت‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نداشته باشد. این اما و اگر را به این خاطر می‌آورم که هنوز ندیده‌ام به‌طور جدی کسی انتظار به وجود آمده ناشی از برداشته شدن تحریم‌ها را محک بزند یا بخواهد آن را با تیغ واقعیت‌های موجود جراحی کند. این درست است که به خاطر شکل گرفتن عقلانیت در دستگاه تصمیم‌ساز دیپلماسی کشور بعد از 12 سال تحریم‌ها از اقتصاد ایران رفته‌اند و همچنین این بحث عین حقیقت است که رفع تحریم‌ها تزریق انرژی تازه‌ای به بدن اقتصاد ایران است، ولی در کنار این واقعیت‌ها و «هست»‌های غیرقابل تردید، این واقعیت‌ها را نیز نباید نادیده گرفت که توسعه در ایران به دلیل هشت سال فقدان مدیریت عقلانی در حوزه اجرا به‌شدت آسیب دیده است. رفع تحریم‌ها تنها یک مانع بزرگ است که برداشته شده است. بعد از این اتفاق، حرکت و عبور از دهلیزهای تودرتوی ویرانی‌های به‌جا مانده از آن هشت سال (84 تا 92) و همچنین ترمیم آسیب‌های ناشی از ضعف ساختاری توسعه ایرانی، قدم اصلی و بزرگی است که نمی‌شود آن را با تکیه بر رفع تحریم‌ها به سرعت برداشت یا در معنای دیگر و کلامی دیگر، به سرعت و با فوریت به مقصد و هدف رسید. خیلی ساده فقط می‌توان گفت تازه کار آغاز شده است؛ کاری که به هوش، درایت، عقلانیت و توان زیادی نیاز دارد. ما در حال حاضر در منحنی توسعه بسیاری از جایگاه‌های مورد نیاز برای یک شتاب و پیشرفت اساسی را از دست داده‌ایم. به‌عنوان مثال براساس اطلاعات جهانی، ایران در شاخص فساد در رتبه ۱۳۶ قرار دارد. علاوه‌بر این شاخص سهولت کسب‌وکار نیز برای ایران رتبه 118 را نشان می‌دهد. وقتی فساد و فقدان کسب‌وکار استاندارد، در مرحله بحران قرار می‌گیرد، به‌طور طبیعی فعالیت‌های مولد و به تبع آن بازارهای اصلی و سرنوشت‌ساز اقتصادی مثل بازار سرمایه، گرفتار بحران می‌شوند. در این گردونه و دور نامطلوب، بیکاری بالا می‌رود، معضلات اجتماعی رشد می‌کند و در مجموع زاویه توسعه تنگ‌تر و فاقد ضریب مطلوبیت مورد نیاز می‌شود. در چنین شرایطی که جریان‌های شبه‌دولتی و گروه‌های صاحب رانت نیز غلظت آن را افزایش می‌دهند، ساده‌اندیشی محض است که گمان ببریم حالا با رفع تحریم‌ها همه‌چیز زودتر از آنچه انتظارش را داشته‌ایم، درست می‌شود. اتفاقا در این وضعیت کار کردن به مراتب سخت‌تر خواهد بود، چون دیگر تحریمی هم وجود ندارد که بشود هر چیزی را به آن متصل کرد و دلیل همه ناکارآمدی‌ها را به پای آن نوشت. برای همین به نظر می‌رسد باید واقع‌اندیشی را در جامعه ترویج کرد. به‌طور حتم اصلاح ویرانی‌هایی که از سال‌های قبل به‌جای مانده، نیازمند زمان و تلاش مضاعفی است که رفع تحریم‌ها فقط می‌تواند یک نیروی تقویتی برای این تلاش محسوب شود. از این رو ضرورت دارد به راهی برویم که نتیجه مذاکرات طاقت‌فرسای هسته‌ای و فعالیت فشرده برنامه‌ریزان دولت یازدهم در کوران شعارها و امیدهای واهی از دست نرود. همه باید باور کنند که تازه کسب‌وکار آغاز شده است و بدون زحمت و تلاش نمی‌شود انتظار داشت ویرانی‌های به ارث رسیده به فوریت تبدیل به تلی از طلا شوند.

 

نشریه: روزنامه فرهیختگان