تعاونی‌ها و تشکل‌ها، شرط بقای توسعه پایدار

از ‌سال ١٩٤٥ که جنگ جهانی دوم پایان یافت تا به امروز توسعه و تجربه توسعه در میان کشورهای جهان پستی و بلندی‌های زیادی را تجربه کرده است تا اکنون برخی از کشورهای جهان بتوانند از مفهوم توسعه نوین یا توسعه پایدار سخن بگویند. در کلامی ساده، توسعه فرآیندی است که در آن متغیرها به لحاظ کیفی مورد ارزیابی و سنجش قرار می‌گیرند یا به عبارت دیگر ساختارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به لحاظ کیفی و بنیادی تغییرات جدیدی را تجربه می‌کنند. نتیجه این تغییرات کیفی (ناشی از رفتار توسعه‌مند) نیز در تولید ناخالص ملی دیده می‌شود. اما این بخشی از صورت مسأله توسعه است. در سال‌های گذشته اندیشمندان توسعه، این تغییر کیفی و بنیادی را بیش از هر زمان دیگری به انسان و تمایل‌های انسان دوستانه مرتبط دانسته‌اند یا به عبارتی این باور را ترویج کرده‌اند که زیربنای توسعه، انسان و کرامت او و رفتارهای متکی بر انسانیت است. به باور من چنین اندیشه‌ای توسعه را به توسعه پایدار تبدیل کرده است. برای نخستین بار بعد از کنفرانس ریودوژانیرو در‌ سال ۱۹۹۲ در محافل علمی واژه توسعه پایدار فراگیر شد. این واژه یا به مفهوم دقیق‌تر این نگاه به توسعه چون انسان را در رأس قرار می‌داد برای توسعه، محیطی در نظر گرفت که بدون آن توسعه نمی‌تواند نتیجه مطلوبی در تولید ناخالص ملی ارایه دهد. توسعه پایدار بر این اصل استوار است که باید محیط‌زیست را برای شکوفایی انسان جدی بگیریم تا در این محیط، یا در این فضا ارزش‌های انسانی به نقطه اوج برسد. این نقطه اوج درواقع قله توسعه را به نمایش می‌گذارد. اما چگونه می‌توان به توسعه پایدار یا محیطی امن برای پرورش اندیشه‌های انسانی دست یافت که به واسطه آن بهترین نمود تغییرات کیفی در حوزه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی رخ بدهد و در نهایت نیز تولید ناخالص ملی تضمین‌کننده رقابت در دنیای امروز شود. بدون‌شک پاسخ این پرسش را باید در تقویت‌سازی و بهینه‌سازی رفتار نهادها و تشکل‌های غیردولتی جست‌وجو کرد. برای این تشکل‌ها اسامی زیادی به وجود آمده‌اند اما به نظر من بهترین کلمه‌ای که می‌توان برای معرفی این تشکل‌ها انتخاب کرد، «نهادهای مردم ساز» است. این نهادها با پشتوانه درایت و آگاهی مردمی، برای ایجاد توسعه پایدار بهترین ابزار هستند. به‌طور قطع با حضور چنین نهادهایی که به عقلانیت نیز رسیده‌اند می‌توان محیطی ساخت که در آن پاکیزگی برای بالنده شدن توسعه وجود دارد. در ایران نیز به باور من پتانسیل بزرگی به نام تعاونی‌ها وجود دارد که می‌تواند به نحو احسن کارآمدی این نهادها را نمایندگی کند. تعاونی‌ها مرز میان مردم و دولت‌ها محسوب می‌شوند. آنها بهترین ابزار برای ایستادن در مقابل فرآیندهایی هستند که تولید ناخالص ملی را فلج می‌کنند. تعاونی‌ها اگر تقویت شوند درواقع دولت‌های متعددی شکل می‌گیرند که در مقابل فرمانروایی بی‌چون و چرای یک دولت در جریان توسعه ایستادگی می‌کنند. می‌گویم فرمانروایی، چون در بساط اقتصاد نفتی ایران، مخصوصا در چند ‌سال گذشته به خوبی مشاهده کردیم اگر دولتی به کل از نظارت نهادهای مردمی جدا شود می‌تواند در اوج درآمدهای نفتی بدترین بلا را بر سر ایجاد تغییرات کیفی متغیرها نازل کند. تشکل‌های مردم ساز یا تعاونی‌ها که نبض اجتماعی توسعه را کنترل می‌کنند درواقع در مقابل این بلا می‌ایستند. برای لحظه‌ای توجه کنید، تعاونی‌ها یا این اجتماع کوچک فقط در ‌سال ١٣٨٩ و قبل از اوج گرفتن ویرانی‌های اقتصادی بیش از ٤‌میلیون شغل را ساماندهی کردند. از ‌سال ٩٠ و در‌ سال ٩١ که اقتصاد کاملا در باتلاق ناکارآمدی‌ها بود باز هم تعاونی‌ها توانسته‌اند بیش از یک‌میلیون شغل را ساماندهی کنند. این مسأله نشان می‌دهد به‌رغم آن‌که برای تقویت این تشکل‌های مردمی اقدام مطلوبی صورت نگرفته است اما باز آنها در بخش لجستیک اقتصاد توانسته‌اند عملکرد مطلوبی داشته باشند. برگردیم به بحث توسعه پایدار. در این الگوی مدرن از توسعه، تشکل‌ها و در سیستم اقتصادی ما تعاونی‌ها بین فرد فرد جامعه، یعنی اتم‌های اجتماع با بخش‌های حاکمیتی قرار دارند. برای همین آنها چون در چارچوب توسعه پایدار برای خود رسالتی انسانی قائل هستند، نمی‌گذارند مباحثی که محیط را برای توسعه پایدار و رشد واقعی تولید ناخالص داخلی مهیا می‌کند زمین بمانند. پرداختن به گردشگری، انجام خدمات داوطلبانه و امدادی، مبارزه با موادمخدر و ایدز، محافظت از محیط‌زیست، ایفای نقش در کاستن از تنش‌های اجتماعی، توسعه نقش جوانان در سازندگی کشور، حمايت از کودکان، توسعه مشارکت‌هاي کوچک، دموکراتيزه ساختن و تقويت نهادهاي جامعه مدني، نوآوری در الگوهای مدنی و مشارکت در تغييرهای سياسي، کمک به طراحی برنامه‌هاي توسعه و... کارکرد تشکل‌ها در توسعه پایدار را شکل می‌دهند. آنها درواقع نمایندگان مردم هستند که با استقرار این نوع از فعالیت‌ها در الگوی توسعه نمی‌گذارند دولت‌ها از مسیر توسعه پایدار خارج و به مسیر ارتقاي بخش‌های اقتصاد وابسته بغلتند. برای همین در دنیای امروز حفاظت از تشکل‌های مردم‌ساز و تعاونی‌ها یک اصل محسوب می‌شود، اصلی که ندیدن آن باعث گریز توسعه پایدار و ایجاد شبکه‌های توسعه وابسته به بخش‌های غیرواقعی می‌شود. به نظر شما شرایط امروز توسعه در ایران و لغزنده بودن مولفه‌های توسعه پایدار گویای این نیست که نحوه اجرای توسعه با مردم و «نهادهای مردم‌ساز» بیگانه  است؟

تعاونی ها و تشکل ها ، شرط بقای توسعه پایدار

 

نشریه: روزنامه شهروند