يارانه ها، تكرار يك شكست

 ماجرای يارانه ها برای اقتصاد و توسعه در ايران به يك پارادوكس عجيب تبديل شده است؛ پارادوكسي كه مي دانيم چه بلايي بر سر اقتصاد مولد مي آورد اما از سوی ديگر هر سال بيشتر از سال قبل بر تنور آن مي دميم. اين را برای اين مي نويسم كه ديروز يارانه نقدی ۶۸ ميليون نفر با رأی موافق نمايندگان مجلس برای سال ۹۶ به تصويب رسيد. يعني جمعيت بسيار زيادی در سال آينده مهمان بودجه دولت هستند. در ظاهر اين بودجه بايد باری از روی دوش توسعه بردارد يا اگر قرار است سهمي ملي برای شهروندان در نظر بگيرد، به گونه ای باشد كه اختصاص اين سهم بتواند همراه با يك ارزش افزوده در كنار اقتصاد قرار بگيرد اما دقيقا ما بر عكس اين اتفاق عمل مي كنيم. هفت سال است كه ماهي ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان به شهروندان پرداخت مي كنيم. سيل بزرگي از اين جمعيت به طور حتم ۴۵ هزار تومان هيچ نوری بر زندگي شان نمي تاباند. يعني برای آنها اين ۴۵ هزار تومان بيشتر شبيه يك طنز اقتصادی است. فقرا نيز كه مستحق داشتن سهمي ملي از يارانه ها هستند، همين ۴۵ هزار تومان را دريافت مي كنند. برای آنها، اين رقم تعيين كننده است. بهترين كار اين بود كه فقط فقرا يارانه دريافت كنند اما تا امروز نه تنها نتوانسته ايم اين مسئله را اجرايي كنيم، بلكه از سوی ديگر هر سال نيز به اين روند ادامه مي دهيم. نكته اينجاست كه به باور نگارنده در كشوری كه سرمايه گذاری های صنعتي به سرمايه نياز دارند تا چرخ اقتصاد مولد را بچرخانند و اشتغال و رفاه ايجاد شود، به طور قطع پرداخت ماهانه پول به شهروندان مي تواند يك اشتباه بزرگ تاريخي شود؛ البته از ابتدا قرار بود كه توليد از اين يارانه ها سهمي داشته باشد اما تا امروز اين اتفاق رخ نداده است. همين حالا گزارش تفريغ بودجه سال ۹۴نشان مي دهد كه سهم توليد از هدفمندی، فقط دو درصد است؛ يعني ما در اختصاص يارانه به نيازمندترين بخش اقتصادی كشور با شكست مواجه شده ايم. امروز كه قرار است به ۶۸ ميليون نفر يارانه پرداخت شود، يكبار ديگر مزه اين شكست آزاردهنده شده است. خيلي واضح بايد يادآوری كرد كه اقتصاد ايران چاره ای ندارد جز اينكه هر چه زودتر تكليف خودش را با يارانه ها مشخص كند. از يك سو ما بايد هرچه زودتر بتوانيم فقط فقرا را به يارانه ها وصل كنيم و از سوی ديگر بايد ارتباطي كاملا مستقيم ميان يارانه ها و توليد برقرار كنيم در غير اين صورت حتما اقتصاد ايران حامل يك زيان هميشگي خواهد بود. چرا بايد ما باوجود اينكه از چنين مسئله ای اطلاع داريم، باز هم بر تنور توزيع يارانه ها بدميم. مردم ما آنقدر فهيم هستند كه بدانند اقتصاد مولد برای برطرف كردن نياز نسل امروز و فردای اين كشور نياز به تقويت دارد و اين اتفاق زماني كه ما بودجه بزرگي را بدون هيچ ارزش افزوده ای بين ۶۸ ميليون نفر تقسيم مي كنيم شدني نيست. بايد هر چه سريع تر برای اين معضل فكری اساسي شود.

 

روزنامه وقایع اتفاقیه