توافق با جهان و ضرورت مراقبت از آينده

اين روزها كه مذاكرات با شش قدرت بزرگ جهان به پايان رسيده است و همه نيز به درستي بر پيروزي ايران اعتراف مي‌كنند، يك شادماني همگاني در كشور شكل گرفته است كه خود مي‌تواند فارغ از كش و قوس‌هاي مذاكرات و سيمايي كه در توسعه به وجود مي‌آورد يك اتفاق مثبت ارزيابي شود. شادماني مردم بدون شك يك مولفه براي جهش شاخص توسعه محسوب مي‌شود. اما اين نكته را نيز نبايد از نظر دور داشت كه درپشتوانه اين شادماني يك نگرش رواني - به اوضاع پس از تحريم - قرار دارد و اين مساله هم طبيعي است. در چند سال گذشته اقتصاد ايران مشكلات بسيار زيادي را پشت سر گذاشته است كه هزينه اين مشكلات روي دوش مردم بوده است، به نحوي كه گروه‌هاي مختلف مردمي مي‌توانند به خوبي از مشكلات اقتصادي خود طي سال‌هاي قبل حرف بزنند و شكوه كنند. اين مشكلات اقتصادي آنقدر زياد بوده است كه امروز برخي از جامعه‌شناسان مي‌گويند، عوارض اين مشكلات اقتصادي يكي از دلايل اصلي محو شدن طبقه متوسط در ايران است. با اين اوضاع مذاكرات به پيروزي رسيده است و در همين چند روز خبرهاي خوب هم پشت سر هم روي تلكس‌هاي خبري قرار مي‌گيرند، مبني بر اينكه سرمايه‌گذاران خارجي، ايران را براي كوچاندن سرمايه‌هاي خود در راس برنامه‌هاي اقتصادي‌شان قرار داده‌اند. پيش از اتمام مذاكرات هم چند ماهي بود كه دايم همه از كوچ سرمايه‌ها بعد از پايان مذاكرات به ايران سخن مي‌گفتند، براي همين اين كنش رواني شكل گرفته است كه به زودي همه‌چيز خوب مي‌شود. اما آيا واقعا مي‌توان با خيالي آسوده اين كنش يا نگرش رواني را باور كرد؟ من فكر مي‌كنم كه اتفاقا حق با مردم است و اگر رسيدن به توافق به اينجا ختم شود كه به زودي سرمايه‌گذاران راهي اقتصاد ايران شوند و در اينجا يك سلسله فعاليت‌هاي مولد اقتصادي شكل بگيرد، حتما به آرامي وضع همه مردم خوب مي‌شود و دوباره مي‌توان اميد داشت كه مردم طعم اقتصاد سرزنده و سرحال را مزمزه كنند. از اين منظر مردم بيراه نرفته‌اند كه خوشحال هستند و شادماني مي‌كنند. اما در مقابل اين واقعيت، بايد اين اصل را نيز در نظر گرفت. كه رسيدن به اقتصاد پويا و بهبود وضع اقتصادي همه مردم نياز به پيش شرط‌هايي دارد كه اگر آنها را رعايت نكنيم نه‌تنها وضع مردم تغيير چنداني نمي‌كند، بلكه در فضايي كه ايران بهشت سرمايه‌گذاران شده است گروه‌هاي غيرواقعي، غيرعمومي و غيرمردمي باز بهره‌مندان اصلي اقتصاد مي‌شوند و در كنار آنها مردم دوباره بايد درگير مشكلات اقتصادي شوند. منتهي با اين تفاوت كه اين‌بار به خاطر اوضاع خوب اقتصاد، گروه‌هاي بهره‌مند كه ساختار غير مردمي هم در اقتصاد ايران دارند، احتمالا با توزيع مختصري از رانت اين درآمدهاي تازه از راه رسيده در ميان مردم، مي‌خواهند همه‌چيز را خوب و نيكو جلوه دهند تا كار از روال خودش خارج نشود. براي همين مي‌توان به جرات گفت كه بعد از پيروزي در مذاكرات و رسيدن به توافق اگر قرار است كه نقشه حضور ايران در جغرافياي اقتصادي جهان و بهره‌مندي از سرمايه‌هاي آن تغيير بكند، تازه كار دولت آغاز شده است. طي سال‌هاي گذشته و در اوج درآمدهاي نفتي كه بهترين فرصت براي ارتقاي جايگاه توسعه صنعتي در ايران به وجود آمد، اين تجربه نيز شكل گرفت كه اقتصاد ايران از دو سمت هزينه‌هاي زيادي را متحمل مي‌شود كه اين هزينه‌ها نيز در نهايت و به طور مستقيم كارآمدي توسعه را نشانه رفته‌اند. يكي از سمت‌ها مربوط به مشكلات ساختاري است و سمت ديگر را كارتل‌ها و افرادي تشكيل داده‌اند كه ربطي به مناسبات مردمي و خصوصي اقتصادي ندارند، اما با اتكا به رانت‌هاي ريز و درشت، بيشترين حضور را در فعل و انفعالات اقتصادي دارند. اين كارتل‌ها در هر جايي از دنيا اگر حضور داشته باشند، كاملا رفتاري غير توسعه‌اي دارند و دايم قطر مشكلات ساختاري را نيز افزايش مي‌دهند. يعني با وجود آنها نمي‌توان به رفع درست مشكلات ساختاري اميدوار بود. اين گروه‌ها و افراد فقط در يك زمينه ميزان بدهي‌هاي معوق را در ٨ سال ٨٤ تا ٩٢ از ٥ هزار ميليارد تومان تا نزديك ١٠٠ هزار ميليارد تومان افزايش داده‌اند. اگر اين بخش از اقتصاد كشور در زمان شكل گرفتن و تشكيل سرمايه‌هاي جديد باز هم بخواهند حرف اول را بزنند و بدون كوچك‌ترين خاصيت مولد در صف نخست بهره‌مندي‌ها قرار بگيرند به زودي مشخص مي‌شود كه نه‌تنها توافق هيچ سودي براي مردم نداشته است بلكه معضلات اقتصادي و در صدر آن فساد را نيز افزايش داده است. براي همين برنامه‌ريزان اقتصادي و مسوولان دولتي بايد با درايت بيشتري وارد دوران پسا تحريم بشوند. بهترين و ضروري‌ترين راهبرد براي جلوگيري از اين اتفاق سخن گفتن مداوم با مردم است. مردم بايد مسير اقتصاد را بدانند و موانع مسدود‌كننده توسعه را نيز بشناسند. ما بهترين دوران نفتي ايران را طي سال‌هاي ٨٤ تا ٩٢ از دست داديم و به جاي آنكه اين درآمدهاي نفتي موجب توسعه صنعتي شوند ما را به جايي رساندند كه امروز با انبوهي از مشكلات اقتصادي و در راس آن فساد مواجه شده‌ايم. تجربه اين سال‌ها، براي ما گران تمام شده است. در دوران پساتحريم بايد از ان استفاده كنيم تا يك بار ديگر گرفتار افسوس و آه نشويم. ان‌شاءالله و به اميد خداوند كه پيروز باشيم.

 

نشریه: روزنامه اعتماد